سناریو

#سناریو
#درخواستی
#چان


وقتی یکی زخمی میشی...( سناریو کوتاه )


ویو ا.ت

امشب چان خیلی خسته بود و برای همین به زهنم رسید که براش سوپ مورد اعلاقشو درست کنم ( میدونم تو املا ریدم نیاز نیست بگی ) تمام وسایلی که نیاز داشتمو ریختم رو جزیره ی آشپزخونه و شروع کردم خورد کردن سبزیجات از کلم شروع کردم و کامل آمادش کردم بعد سیب زمینی و بعد گوجه... آخرین قلم یعنی هویج رو برداشتم و داشتم نگینی میکردم که
- ( جیغغغغغ )

ویو چان

بی حال و بی جون تو سالن خونه نشسته بودم و روی مبل لم داده بودم... از نیم ساعت پیش هی صداهای مختلف از آشپزخونه میمود و فهمیدم ا.ت داره شام درست میکنه تا اینکه......( صدای جیغ اومد )
- ( جیغغغغغ )
+ چی شد ا.تتتتتت
سریع بلند شدمو و خودچو پرت کردم تو آشپزخونه
+چی شدددددد
-چانننن ( گریه )
رد خون تمام آشپزخونه رو گرفته بود و با خودم گفتم حتما چاقو خورده تو شکمش😑
+کجاست کجاتو بریدییییی
-ا....انگ‌.‌..انکشت کوچیکممممم ( گریه 😑 )
+شوخی میکنی ؟
+آخه این همه خون ؟ اونم فقط یه انگشت...
- بیشعور درد دارهههه
+بده ببینم
-بیا
+شوخی میکنی ا.ت ؟
+این چرا اینقدر بد بریده هااااا
........-
+ببینم نکنه درد رو حس نمیکردی؟
+روانی این بریدگی اندازه قد منههههههههههه
-ببخشید
+همینجا بمون
رفتمو براش یه چسب آوردم و زدم به دستش
+اگه قول بدی تا هفته دیگه خوب بشی کاریت ندارم اما اگه نشی خبری از آشپزی نیست !
-چ....چشم....
+حالا بدو برو استراحت کن
-خ...خب...خونارو...‌کی‌...پاک میکنه ؟
+همسایه پایینی...همسایه پایینی بدبخت...همسایه پایینی خر....آخه اینم شد سوال ؟! معلومه من !
+برو نبینمت
-باشه...


دوستان عزیز این درخواستی مال ۸ ماه پیش بود🥹 و من الان آپلود کردم... کرم دارم مشکلیه ؟