هفتمین عشق

هفتمین عشق
Part53
_ات خوبی..
پس چرا بیدار نمیشه
ات...
یکم تکونش دادم فقط ناله میکرد و عرق کرده بود
دستم گذاشتم رو پیشونیش
شت داره از تب میسوزه
حالا چیکار کنم سریع رفتم حوله رو خیس کردم گذاشتم رو سرش و به دکتر خانوادگیمون زنگ زدم
بعد چندقیقه رسید که اعضا هم پشت سرش اومدن
میا: ات چش شده
_نمیدونم یهو تب کرده
دکتر: لطفا برید بیرون باید معاینشون کنم
_باشه
بعد کلی منتظر موندن بلاخره دکتر اومد
چی شده دکتر؟
دکتر: قبلن هم گفتم بدنشون خیلی ضعیف تر از قبل شد
گفتم نباید به خودشون فشار بیاره
_باشه دکتر من هواسم هست میتونی بری
دکتر رفت
شماها هم مگه کارو زندگی نداری میخام بدونم تو پذیرایی داشتین چیکار میکردین
جین: بعدن میفهمی فعلن برو مواظب جفتت باش
_جفتم؟
یونا: اره خودت بهتر فهمیدی
بریم بچه ها
_🗿جفت چیه دیگه
اه احمق یه دوست دارمه دیگه چرا بهش نمیگی چرا جرعتشو نداری
رفتم بالا سرش حوله رو از رو سرش برداشتم خیسش کردم دوباره گذاشتم رو سرش و دستشو گرفتم
بهش نگاه کردم
دوست دارم ولی میترسم. ...

فردا صبح
روای ات
+چشمو با درد باز کردم
یکم خودمو چرخوندم که زهره ترک شدم....

#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
دیدگاه ها (۱)

هفتمین عشق Part54+ صورت کوک مماس صورتم بود اگه یه کلمه حرف م...

هفتمین عشق Part55+بعد چندتا بوق گوشیو برداشت الو تهیونگ تهیو...

مروارید آبی ²Part ²⁹ایکاش آرزویت عشق راستین باشد و عاشقانه ...

مروارید آبی²Part ²⁸ویو کوک بلخره بعد بیست سال... پیداش کردمو...

جیمین فیک زندگی پارت ۵۵#

دوپارتی تهیونگ part1موقعیت:روز تولد ات تهیونگ:ات لباساتو بپو...

آیدل من ( در خواستی )پارت ۲۱ات: من برم لباسامو عوض کنم برا ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط