جنگل و یک کلبه و گیتار از این بیشتر

جنگل و یک کلبه و گیتار، از این بیشتر
دستهایت توی دست یار، از این بیشتر

بوی نم نم های باران، شُرشُر رود و نسیم
کاهگل با عطر گندمزار، از این بیشتر

جیک جیک خیس گنجشکان پشت پنجره
نغمه های مخمل تکرار، از این بیشتر

قل قل کتری چای و دود هیزم در اجاق
استکان چینی گلدار، از این بیشتر

فال خاجه حافظ شیراز و قلیان بلور
غرق آواز حمیرا تار، از این بیشتر

از خودت چیزی بگو عشقم که دلتنگ توام
شور و شوق لحظه ی دیدار، از این بیشتر

باورش سخت است بعد از سالها پیش همیم
هر دو باهم تا سحر بیدار، از این بیشتر

چشمهایت زلزله، آغوش تب دارت گسل
بر لبت لبهای من.. آوار از این بیشتر

مثل هر شب، خاب شیرینی ست.. بالش خیس اشک
بی تو می میرم نرو.. اصرار از این بیشتر؟




#شهراد_میدری
دیدگاه ها (۳)

ای کـاش نریزد به هم آرامشِ روحت من‌بند دلم‌بر رگِ‌ اعصابِ‌تو...

بعد هر شام،سحر بود،ولی دیگر نیستدرد ما زود گذر بود،ولی دیگر ...

_ایستگاه صادقیه _اینجا آخر خط استباید پیاده شومبروم سمت کرج ...

بی تو شهرم قفس است ای همه آزادی منغم مرا همنفس است ای تو همه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط