بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت دوم :
علل غفلت :
غفلت از هر امری، به سبب مشغول شدن دل و ذهن، به امور دیگر می باشد؛ چنان که حتی اگر کسی به بازی مشغول شود، از مهمترین و جدی ترین مسائل و امور خود و زندگیاش غافل میگردد!
زندگی در دنیا همین است؛ برای یک عده، سفری است به سوی مقصدی معلوم که باید این مسیر را سالم طی نماید و برای زندگی ابدی خود چاره اندیشی کند و تدارک ببیند؛ اما برای یک عده، محل سر گرمی و بازی می باشد و ناگهان صوت پایان بازی را میشنوند و مرگشان فرا میرسد!
آدمی دراین دنیا چه دارد که به آن چنان مشغول شودکه مرگ ومعادش را فراموش کند؟!هر چه که دارد،از جان وبدن گرفته تا موقعیت، مقام، شهرت و ثروت، همه اموال او محسوب میشوند و پس از آن، فرزندان تمامی حواس،ذهن، فکر وقلب را متوجه خود میسازند!
اموال و فرزندان، همه نعمات الهی می باشند؛ اما فرمود مراقب باشید که این اموال و فرزندان ، شما را از یاد خدا و بازگشت به سوی او غافل نسازد،که در این صورت، دچار خسران زیان -از دست دادن اصل سرمایه و سود میشوید.
انفاق : میدانیم که خداوند سبحان، غنی - بینیاز میباشد، لذا هر امر و نهیای که نموده،لازمۀ رشد،کمال،به سلامت طی نمودن مسیر سفر و سالم به مقصد رسیدن خودمان می باشد.
انفاق، در یک کلمه، یعنی خروجی داشته باش!بشکهای را در نظر بگیرید به گنجایش 2000 لیتر آب؛ وقتی پر شد، دیگر آبی به آن وارد نمیشود؛ اما اگر یک خروجی، هر چند کوچک در زیر آن باشد، میلیون ها لیتر آب به آن وارد می شود و هیچ وقت به گونهای پُر نمی شود که دیگر جایی برای ورودی نداشته باشد.
اگر چه انفاق را بیشتر در اموال مادی مثل پول یا ارزاق گفتهاند، اما فرمود: وَأَنْفِقُوا مِنْ مَا رَزَقْنَاكُمْ - از آنچه به شما روزی داده ايم انفاق كنيد؛ لذا هر چه خدا داده، از جمله عقل سالم، علم، اخلاق، توان و سایر داراییهای غیر مادی را نیز شامل میشود. بنابراین، هم هزینههای زندگی، خانواده و افراد تحت تکفل، نفقه میباشد - هم بخشش مال به دیگران و هم تعلیم و تربیت دیگران، همه از مصادیق انفاق می باشند.
انفاق، سبب بخشش گناهان، نجات از آتش جهنم، تقرب به خداوند منّان، فزونی و برکت اموال و رشد آدمی میگردد و آدمی در قیامت متوجه عظمت انفاق و آثار آن میگردد و اگر اهل انفاق نباشد، آتش حسرت و پیشیمانی او را میسوزاند و می گوید: چرا مرگ مرا مدت كمی به تاخير نينداختی، تا صدقه دهم و از صالحان باشم؟!؛ البته چنین سخنی نیز از جهل و تکبر او می باشد؛ یعنی آنجا نیز به جای آن که خودش را مقصر بداند، به خدا می گوید: (ادامه دارد...)
قسمت دوم :
علل غفلت :
غفلت از هر امری، به سبب مشغول شدن دل و ذهن، به امور دیگر می باشد؛ چنان که حتی اگر کسی به بازی مشغول شود، از مهمترین و جدی ترین مسائل و امور خود و زندگیاش غافل میگردد!
زندگی در دنیا همین است؛ برای یک عده، سفری است به سوی مقصدی معلوم که باید این مسیر را سالم طی نماید و برای زندگی ابدی خود چاره اندیشی کند و تدارک ببیند؛ اما برای یک عده، محل سر گرمی و بازی می باشد و ناگهان صوت پایان بازی را میشنوند و مرگشان فرا میرسد!
آدمی دراین دنیا چه دارد که به آن چنان مشغول شودکه مرگ ومعادش را فراموش کند؟!هر چه که دارد،از جان وبدن گرفته تا موقعیت، مقام، شهرت و ثروت، همه اموال او محسوب میشوند و پس از آن، فرزندان تمامی حواس،ذهن، فکر وقلب را متوجه خود میسازند!
اموال و فرزندان، همه نعمات الهی می باشند؛ اما فرمود مراقب باشید که این اموال و فرزندان ، شما را از یاد خدا و بازگشت به سوی او غافل نسازد،که در این صورت، دچار خسران زیان -از دست دادن اصل سرمایه و سود میشوید.
انفاق : میدانیم که خداوند سبحان، غنی - بینیاز میباشد، لذا هر امر و نهیای که نموده،لازمۀ رشد،کمال،به سلامت طی نمودن مسیر سفر و سالم به مقصد رسیدن خودمان می باشد.
انفاق، در یک کلمه، یعنی خروجی داشته باش!بشکهای را در نظر بگیرید به گنجایش 2000 لیتر آب؛ وقتی پر شد، دیگر آبی به آن وارد نمیشود؛ اما اگر یک خروجی، هر چند کوچک در زیر آن باشد، میلیون ها لیتر آب به آن وارد می شود و هیچ وقت به گونهای پُر نمی شود که دیگر جایی برای ورودی نداشته باشد.
اگر چه انفاق را بیشتر در اموال مادی مثل پول یا ارزاق گفتهاند، اما فرمود: وَأَنْفِقُوا مِنْ مَا رَزَقْنَاكُمْ - از آنچه به شما روزی داده ايم انفاق كنيد؛ لذا هر چه خدا داده، از جمله عقل سالم، علم، اخلاق، توان و سایر داراییهای غیر مادی را نیز شامل میشود. بنابراین، هم هزینههای زندگی، خانواده و افراد تحت تکفل، نفقه میباشد - هم بخشش مال به دیگران و هم تعلیم و تربیت دیگران، همه از مصادیق انفاق می باشند.
انفاق، سبب بخشش گناهان، نجات از آتش جهنم، تقرب به خداوند منّان، فزونی و برکت اموال و رشد آدمی میگردد و آدمی در قیامت متوجه عظمت انفاق و آثار آن میگردد و اگر اهل انفاق نباشد، آتش حسرت و پیشیمانی او را میسوزاند و می گوید: چرا مرگ مرا مدت كمی به تاخير نينداختی، تا صدقه دهم و از صالحان باشم؟!؛ البته چنین سخنی نیز از جهل و تکبر او می باشد؛ یعنی آنجا نیز به جای آن که خودش را مقصر بداند، به خدا می گوید: (ادامه دارد...)
- ۴۱۶
- ۱۴ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط