دلم احساس می خواهدتب طولانی و ممتد

دلم احساس می خواهد...تبِ طولانی و ممتد
نگاهی نافذ و گیرا ...نوازش های بیش از حد
صدایی گرم ... و آرامش/ نگاهی ، بوسه ای، دستی چراغِ روشنی ،راهی/ نه برگشتی، نه بن بستی دلم احساس می خواهد ...
ازین حال و هوا سیرم
درین دنیای بی منطق بدون
عشق می میرم ....
خزان را دوست می دارم
چه با باران ، چه بی باران
لبانم خنده می زاید
درآن آرامشِ پنهان دلم مغرورِ احساس است
همانکه می خورد افسوس همان کوچک ، ولی دریا همان آبیِ اقیانوس
دلم احساس می خواهد لطیف و پاک و پنهانی
نگو عاشق شدن جرم است که حالم را نمی دانی ......!!!
دیدگاه ها (۱)

من عشـــــــــق نمیخواهم!عشـــــــــق مگر این نیست که چندوقت...

صادقانه دل سپردم... سرنوشتم شوم شدقلب من با رفتنت از عشق هم ...

لمس کن کلماتی را که برایت مینویسم...تا بخوانی و بفهمی چقدر ج...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط