کسی هست کسی که بلدت باشد
« کسی هست کسی که بلدت باشد »
خنده های خوشگلت را بشناسد ، سر پیچ اولین قهقهه در آغوشت بگیرد
که خم نشوی به روی ترس هایت
ترس از روزی نباشی ، ترس از گاهی نیامدنت ، ترس از همیشه ندیدنت
کسی هست:تو را آنقدر بلد باشد که طعم اشک هایت را بچشد
قبل از آنکه چشم های خیست را ببوسد
یا در همهمه ی سکوتت را بداند پشت کدام خاطره به مویه نشسته ای و دلت را چرا شکسته ای
بیاید و بیرون بکشد تو را از آن همه شلوغی در وانفسای چه کنم هایت
کاش کسی تو را حفظ بخواند ، چشمهایش را ببندد ، بلند بلند مکنونات دلتنگیت را دکلمه کند
موسیقی ضمیرت را به ضرب چشمک هایش بنوازد
و تو را برای خواب ببرد آنجا که خیال نرم آرزو بسترت آرام آغوش عشق همسرت باشد
کسی هست بلدت باشد ؟
بی آنکه نفس هایت را بشمارد بر سر قرار خسته ترین دم ، بوسه اش بازدمت باشد
کسی هست بلد باشد شعر هایت را بخواند
اگر کسی شعر تو را روی این خشت های گلی خواند
خنده و گریه و سکوت تو را دید ،
و در آخرین دم برای بوسیدنت خانه ی دلت را بلد شد
تنهایت را نذر آمدنش کند...
#جذاب #خاص
خنده های خوشگلت را بشناسد ، سر پیچ اولین قهقهه در آغوشت بگیرد
که خم نشوی به روی ترس هایت
ترس از روزی نباشی ، ترس از گاهی نیامدنت ، ترس از همیشه ندیدنت
کسی هست:تو را آنقدر بلد باشد که طعم اشک هایت را بچشد
قبل از آنکه چشم های خیست را ببوسد
یا در همهمه ی سکوتت را بداند پشت کدام خاطره به مویه نشسته ای و دلت را چرا شکسته ای
بیاید و بیرون بکشد تو را از آن همه شلوغی در وانفسای چه کنم هایت
کاش کسی تو را حفظ بخواند ، چشمهایش را ببندد ، بلند بلند مکنونات دلتنگیت را دکلمه کند
موسیقی ضمیرت را به ضرب چشمک هایش بنوازد
و تو را برای خواب ببرد آنجا که خیال نرم آرزو بسترت آرام آغوش عشق همسرت باشد
کسی هست بلدت باشد ؟
بی آنکه نفس هایت را بشمارد بر سر قرار خسته ترین دم ، بوسه اش بازدمت باشد
کسی هست بلد باشد شعر هایت را بخواند
اگر کسی شعر تو را روی این خشت های گلی خواند
خنده و گریه و سکوت تو را دید ،
و در آخرین دم برای بوسیدنت خانه ی دلت را بلد شد
تنهایت را نذر آمدنش کند...
#جذاب #خاص
- ۱۵.۱k
- ۱۵ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۶۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط