نمیتونستم بخوابم گردنم درد میگرفت اما بالاخره یکم خواب

نمیتونستم بخوابم گردنم درد میگرفت ، اما بالاخره یکم خواب به چشمام نشست :*جونگ کوک نکن ..(میخندیدم ) کوک قلقلکم میادددددد…. × خانم کوچولوی من قلقلک دوست دارهههه.. + نه نهههه ندارم اخخ نفسم بند اومد نکن .× خب امروز تولدته دوست داری چی برات بخرم ، اوووم گفته بودی از یه نوع رنگ قرمز که هم تیره باشه و هم براق خوشت میاد… خودت بگو چی دلت میخواد .. + یعنی هرچی که بخواااام????  × اوهوم هر چیییی که بخوای… +حتی اگه میکروفن برادرتو بخوام که خیلی دوسش داره??? × هوم?  میکروفن کی ?!!!!! +جی هوپ… اون میکروفن خیلی خوشرنگهههههههه عیبی نداره اگه مال من نشه اما دلم میخواد حداقل یه بار اونو تو دستم بگیرم (سرشو لای گردنم فرو کرد و ادامه داد ) باشه فرشتم… *
~ ا/تتتت پاشو… بیدار شوووووو دخترررر باید بری کمپانی
+تو روحت لیسووو دلشتم خواب میدیدممممم
رزیتا : ا/تتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت? (با لحن اواز مانندی گفت )
~ حالا چه خوابی میدیدی? 
+ فراموش کردم ولش کن .( اخه چطور میتونستم فراموش کنم ..معلومه که یادم بود )
خیلی وقت بود نیومده بود به خوابم . قبلا تند تند میدیمش و حتی هر خواب دنباله و ادامه خواب قبلی بود و حالا این خواب…
میرا : ا/ت نوتلا دوست داری? 
کتی :نپرس بده (نیشخندی زد)  نیکیو پرسش ? مگه خوشمزه تر از اونم صبحونه ای پیدا میشههه?
+ ارههه والا عاشقشممممممممم
همه باهم خندیدیمو هفت تایی صبحونمو کامل خوردیم .

#loveme°•