وقتی چیزی مرا رنج می داد

وقتی چیزی مرا رنج می داد ،
در مورد آن با هیچ کس حرفی نمی زدم .
خودم در موردش فکر می کردم ،
به نتیجه می رسیدم ...
و به تنهایی عمل می کردم .

نه اینکه واقعا احساسِ تنهایی بکنم ،
فکر می کردم که انسان ها در آخر ...
باید خودشان ، خودشان را نجات دهند ... !
دیدگاه ها (۲)

در نی زارپرنده ای اندوهگین می خواندگویی چیزی را به یاد آورده...

زیر باران سئول {پارت 3}

رمان انیمه ای هنوز نه چپتر ۱۸

💠 یک مسئله مهم که شوخی و جدّی ندارد!یکبار در یک جمع رسمی با ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط