امیر علقمه از صدر زین به زیر افتاد

امیر علقمه از صدر زین به زیر افتاد

میان لشگری از تیغ و نیزه گیر افتاد

دو دست زخمی او ماند و طعنه ی تکبیر

به یــاد مــنــزلت آیــه ی غــدیر افــتــاد

چقدر شِدت ضرب عمود سنگین بود!

دوبــاره چند تــرک بر دل کویــر افتاد

نگاه خسته و شرمنده اش به آقا گفت:

ببخش‎‏ْ، مشک حرم بین این مسیر افتاد

چگونـه پیکـر او را بـه خـیـمه هـا ببرد؟

حسین گریه کنان فکر یک حصیر افتاد ...
#حسین
#عباس
#سقا
♥♥♥
دیدگاه ها (۳)

زندگی را تو بساز...نه بدان ساز که سازند و پذیری بی حرف..زندگ...

ﺁﺏ ﺟﻮﺷﯽ ﮐﻪ ﺳﯿﺐ ﺯﻣﯿﻨﯽ ﺭﺍ ﻧﺮﻡ ﻣﯿﮑﻨﺪ،ﻫﻤﺎﻥ ﺁﺏ ﺟﻮﺷﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﺨﻢ ﻣﺮ...

بخندبخندبخندبخندبخندبخندツ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط