همبازی من

🖤🖇همبازی من🖇🖤
🖤🖇پارت چهارم🖇🖤

صبح دوباره با صدای جیغ جیغ خانم کیم بیدار شدم و به به سمت خونش راه افتادم تا ساعت ۲ظهر خونه رو تمیز میکردم و واقعا خسته شده بودم
لباسامو عوض کردم و با دوچرخه به سمت فروشگاه آقای کیم راه افتادم
وارد مغازه آقای کیم شدم و سلام کردم
آقای کیم:سلام دخترم
_اقای کیم جایی میخواین برین که این همه خوشتیپ کردین
آقای کیم تک خنده ای کرد و گفت:میخوام برم واسه زنم تولد بگیرم امشب تولدشه
با لبخند خیلی ضایع گفتم:آها مبارک باشه من برم کار کنم
و برگشتم و ادای عوق زدن رو درآوردم واقعا بدم میومد از این کارا نمیدونم چرا
سمت تعویض لباس رفتم و لباسامو عوض کردم و رفتم سمت میز حساب کتاب نشستم و هر کی میومد حساب میکردم
و یک شخص اومد و داشتم حساب کتاب میکردم که گفت:چرا بهت گفتم فردا صبح قرار بزاریم گوش نکردی
که ناگهان کلم با شدت اومد بالا که صدای گردنم بلند شد و دستمو گذاشتم رو گردنم و اخی کردم
که صدای نگرانی جیهوپ بلند شد:دختر مگه دیوونه ای یهو بلند میکنی گردنتو
_ببخشید دیگه نمی‌دونستم نباید این کارو بکنم
جیهوپ:چه زبون تیزی داری
_ببخشید مورد نظر شما نیس
جیهوپ:اصلا من دهنمو می‌بندم گوه خوردم
_اونو که می‌دونم بفرمایید این خوراکی هاتون چیز. دیگه ای میخواین
جیهوپ:اره مرخصی بگیری با من بیای بیرون
یه لبخند ملیح زدم و گفتم:_شرمنده نمیتونم
جیهوپ:میتونی
_نمیتونم
جیهوپ:میتونی
_ن.می.تو.نم
جیهوپ:حالا میبینی
_باش
و سرم رو با بقیه حساب کتاب سرگرم کردم که با صدای آقای کیم سرم رو بالا آوردم
آقای کیم :دخترم بیا برو بیرون دوست پسرت رو منتظر نزار
_ها ببخشید من دوست پسر ندارم
آقای کیم :پس اون پسر بیرون کیه دخترم داری دروغ میگی
یه لحظه به بیرون نگاه کردم با دیدن جیهوپ دود از سرم بلند شد

،🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇

اینم پارت چهارم ببخشید دیگهه
دیدگاه ها (۱)

🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇همبازی من🖇🖤🖤🖇پارت پنجم 🖇🖤چند تا نفس عمیق کشیدم و...

🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇همبازی من🖇🖤🖤🖇پارت ششم🖇🖤لبشو گذاشته بود رو لبم و ...

🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇همبازی من🖇🖤🖤🖇پارت سه🖇🖤یه نفر وارد فروشگاه شد برا...

🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇همبازی من🖇🖤🖤🖇پارت دو🖇🖤یه لحظه با خیس شدن صورتم ا...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۲

زندگی نامعلوم

گزارش نکن سیسی خزه سلگ بدبخت😂ᴵ ʲᵘˢᵗ ʷᵃⁿᵗ ᵗᵒ ᵉˣᵖᵉʳⁱᵉⁿᶜᵉ ˡᵒᵛᵉ....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط