صدا کن مرا


صدا کن مرا...
صدای تو خوب است...،
صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت حزن می‌روید...،

در ابعاد این عصر خاموش
من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم...!!
بیا تا برایت بگویم
چه اندازه تنهایی من بزرگ است...؟؟
و تنهایی من شبیخون حجم تو را پیش‌بینی نمی‌کرد...؛
و خاصیت عشق این است....!"
کسی نیست،
بیا زندگی را بدزدیم، آن وقت
میان دو دیدار قسمت کنیم...!!
بیا با هم از حالت سنگ چیزی بفهمیم...؛
بیا زودتر چیزها را ببینیم..
ببین،
عقربک‌های فواره در صفحه ساعت حوض...؛
زمان را به گردی بدل می‌کنند....!!

بیا آب شو مثل یک "واژه "در سطر خاموشی‌ام...؛
بیا ذوب کن در کف دست
من جرم نورانی عشق را...!!
مرا گرم کن

در این کوچه‌هایی که تاریک هستند
من از حاصل ضرب تردید و کبریت می‌ترسم...!!
من از سطح سیمانی قرن می‌ترسم.
بیا تا نترسم من از شهرهایی که خاک ،
سیاشان چراگاه جرثقیل است...؛
مرا باز کن مثل یک در به روی هبوط گلابی در این عصر معراج پولاد...!!
مرا خواب کن زیر یک شاخه
دور از "شب" اصطکاک فلزات.
اگر کاشف معدن صبح آمد،
صدا کن مرا...!!

و من،
در طلوع گل یاسی از پشت
انگشت‌های تو،
بیدار خواهم شد....!!!


#سهراب_سپہرے
دیدگاه ها (۲)

‌تو را شناختم تو را یافتم و تو را دریافتم و همه حرف‌هایمشعر ...

دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهرکز دیو و دد ملولم و انسانم آرز...

‌بوی زلف تو، همان مونس جان است که بود...#حافظ

‏آمدماز تو ستانم دلِ نافرمان را... دیدمت روی و به فرمانِ تو ...

مکاشفه:روزی میرسد که فقط دوساعت آب باشه نزدیک خواهیم دیددیدم...

میدونست از صدای رعد و برق وحشت می کنم. اولین آسمون غُرمبه زد...

برو بمیربمیر بمیر بمیر بمیر بمیر تو لیاقت شونو نداری! فقط ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط