خرگوش کوچولو ی من
خرگوش کوچولو ی من 🐇
(دکتر اومد و رفت)
-لارا خوبی(چشمای قرمز و پف کرده )
+اره خوبم (سرم تو دستشه و دستشو هی تکون میده چون درد میکنه)
-دستشو میکیره و اروم میبوسه)عزیزم من من واقعا معذرت میخوام(بغض)
+هششش بیخیال داداش مهم نیست
-از این به بعد هر چیم که شد به تلفنات حواب میدم
+قول
-قول(سرشو میبوسه)
+پس منم میبخشمت. لبخند
-اروم میاد رو تخت و ترو میگیره تو بغلش و موهای فرتو نوازش میکنه
+داداش
-جونم
+تو هنوز ناراحتی از ماجرای یکم پیش
-عسلم وقتی فکر میکنم که تو نزدیک بود به خاطر من (یرسو میندازه پایین و حرفشو قطع میکنه و بغض میکنه)
+متوجه بغضش میشه)داداش ببینمت (بغلش میکنه )هشش دیگه بسه دیگه داداش ولش کن
-اخه
+بسه دیگه اخه ماخه نداریم
-پس خوبی
+اوم(میره تو بغلش و میخوابه)
-بوسش میکنه
🤍پایان🤍
میدونم خیلی کم بود اما واقعا ایده ی به ذهنم نرسید
(دکتر اومد و رفت)
-لارا خوبی(چشمای قرمز و پف کرده )
+اره خوبم (سرم تو دستشه و دستشو هی تکون میده چون درد میکنه)
-دستشو میکیره و اروم میبوسه)عزیزم من من واقعا معذرت میخوام(بغض)
+هششش بیخیال داداش مهم نیست
-از این به بعد هر چیم که شد به تلفنات حواب میدم
+قول
-قول(سرشو میبوسه)
+پس منم میبخشمت. لبخند
-اروم میاد رو تخت و ترو میگیره تو بغلش و موهای فرتو نوازش میکنه
+داداش
-جونم
+تو هنوز ناراحتی از ماجرای یکم پیش
-عسلم وقتی فکر میکنم که تو نزدیک بود به خاطر من (یرسو میندازه پایین و حرفشو قطع میکنه و بغض میکنه)
+متوجه بغضش میشه)داداش ببینمت (بغلش میکنه )هشش دیگه بسه دیگه داداش ولش کن
-اخه
+بسه دیگه اخه ماخه نداریم
-پس خوبی
+اوم(میره تو بغلش و میخوابه)
-بوسش میکنه
🤍پایان🤍
میدونم خیلی کم بود اما واقعا ایده ی به ذهنم نرسید
- ۸.۹k
- ۲۱ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط