امروز بزرگترین نفرینم

امــــروز بزرگترین " نـِـفرینم

را میــکـنم پــــــروردگـارا...

اندازه ای کـــه مـن او را دوستـ دارم؟

او دیگـری را دوستـــــ بـدارد

ولـــــــی بــہ او نـــــــَرِسَد..
دیدگاه ها (۱۳)

مینویســـــــم نامـــــــه وروزی از اینجا میرومبا خــــــیال...

خونه ها قدیمی بود ولی انتظارها عاشقانه

من از مجاورتِ یک درخت می آیمکه روی پوستِ آندست های ساده ی غر...

- تو فقط نگاه کنمن دور از چشمِ همه به قربانِ تمامِ دردهایت م...

قلدر مدرسه ( پارت ۴۳ )

P⁷لباس تینا لباس روزی لباس جینی لباس کیتی لباس سواویو تینا ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط