رنجیدهام

رنجیده‌ام
دستم را در دستِ لحظه ات بگذار
که آغوشِ این شهر افق ندارد
که خواهش بزرگی‌ ‌ست
دلتنگ نبودن در کوچ
و آرزو یِ زیبائی ست
باز گشت.

#نیکی‌_فیروزکوهی
#Deep_feeling
دیدگاه ها (۱)

دوستت خواهم داشتباشد که بودن در آسمانِ این خانه رااز ستاره ب...

سرم را بر سینه ی زمین می‌‌گذارمرودی آراماسبی سر کشقطاری بی‌ ...

از دست‌های منجز این ثمری نیست:گاهی ببارمگاهی بمیرمگاهیاگر شد...

ای کاش میتوانستنداز آفتاب یاد بگیرندکه بی دریغ باشنددر دردها...

با توام آااااای ! پدر سوخته بازی کافی ستهی خرابم کنی و باز ب...

[love triangle][مثلث عشق] P2ویو تهیونگ: شرط میبستم تویه ی کل...

نام فیک:عشق مخفیPart:1 ویو ات*مادرم زنگ در رو زدیکی در رو با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط