هست تصویر از تو من تصویرگر

هست تصویر از تو ،من تصویرگر
نکتـــه هـــا دارم زِ مـــو باریکتـــر
کُنــــجِ آغــــوش تــو کـــــاخ آرزو
بودنِ با توســــت اســــرارِ مگـــــو
شادی من از غــــم عشـق تو هست
از میِ رویِ تو هستــم مستِ مست
لحظـــه هایم لحظه هایِ یادهــاست
کودکِ روحم خوش از فریادهاست
زیرِ پایت را نگـــاهی کـــن ،ببیـن
خــاطـراتت را بیـــاد آور ،همیـــن
من همــان هستم که میگفتی به من
خارِ راهـــم من ، توئی امّیـــد مـن
روزگاراست و دهــد بالا و پســت
قبله گاهت هست اکنـون زیر دست
راضیـــم از یک توجّــه ،یک نگاه
میـــدرخشی در شبِ دردم چومــاه
دیدگاه ها (۲)

از خیالَت در دل شبها اگر غافل شومتا قیامت سنگسار از خواب غفل...

دلی کز درد عشق آگاه شد، راحت چه می‌داند؟نمی‌گنجند در یک چشم ...

دیشب ازطرز نگاهت که خیالم لرزیدسایه ی شب به من و شعر و غزل م...

و چه لبخندبه لب هایم می نشستوقتی چشم های توآیینه ی من بود......

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط