زخم کهنه

زخم کهنه
پارت ۲۴

ورودی میرفت ناخودآگاه از جا پرید به سمتش دوید و وقتی به اندازه ی کافی نزدیکش شد بکهیون بالآخره برگشت و دیدش! جلوتر رفت و تعظیم کرد : سلام بکهیون چند ثانیه براندازش کرد علیک سلام دستت چطوره ؟ سومین چند لحظه زخمی که رو به کهنه شدن میرفت رو نگاه کرد : خوبه. |||
سومین چند لحظه زخمی که رو به کهنه شدن میرفت رو نگاه کرد : خوبه. کوتاه گفت و بکهیون سر تکون داد : خب ؟ میشه من هم همراهت بیام؟ با وجود منزوی بودن و خجالت کشیدن از زمین و زمان ، نمی دونست چرا اینقدر با این دو نفر زود راحت شده ؛ که حتی مفرد هم صداشون می زنه _کجا به سلامتی ؟ پیش تهیونگ ، نمیری ؟ بکهیون تکخنده ای زد : فکر نکنم اگه بشنوه اینطوری صداش زدی خوشحال شه! سومین گیج پلک زد. _چیکارش داری ؟ من و من کرد: اونروز، از دهنم در رفت، که چه اتفاقی افتاده، ناراحت شد. بکهیون درجا پوکر فیس شد میخوای کمتر گند بزنی عزیزم ؟ سومین سرش رو پایین انداخت ببخشید هی ببخشید تحویل من میده! و در ادامه غرهایی زیر لب زد که سومین متوجهشون نشد. راه افتاد و چون جواب سومین رو نداده بود تصمیم گرفت دنبالش راه بیفته بالآخره یچیزی میشد دیگه!
بکهیون دیگه بهش گیر نداد و سومین تا بالا ، همراهش رفت اما وقتی دم در اتاقش متوقف شد سومین هم ایستاد. اخمی کرد و در زد صدای بم مرد داخل اتاق که اجازه داد بکهیون اول بهش چشم غره رفت بعد جلو رفت و دست انداخت دور گردنش سومین فرصت شوکه شدن پیدا نکرد فقط چشمهاش تا حد کور شدن درشت شدن و بکهیون در رو باز کرد و وارد شد. کیونگسو با دیدنشون توی اون موقعیت اخم ،کرد کتاب توی دستش رو گذاشت و از روی مبل بلند شد. بکهیون با لبخند فیکی :گفت من باز با دوست دخترم !اینجام تهیونگ پوفی کشید: نمیدونم چرا نمیکشمت رو به سومین گفت؛ که البته هنوز با گیجی پلک میزد. زیر لب گفت : مگه پدرش الآن اینجاست؟ بکهیون جوابش رو همونقدر آروم داد: نه ولی این اتاق کوفتیش دوربین داره احمق کوچولو ! چشمهای سومین درشت تر شد و همراه بکهیون روی مبل نشست. تهیونگ هم با اخم روی مبل روبرو نشست و گفت : چی کوفت میکنی هیونگ؟ من همون شیر قهوهی همیشگی دوست عزیزم! و تو ، عشقم؟ رو به سومین گفت و صدای نفسهای حرصی تهیونگ در بکگراند می اومد! من هیچی! کام آن سوییت هارت باید یه چیزی بخوری تا اینجا که اومدی!
دیدگاه ها (۲)

زخم کهنه پارت ۲۵ کام آن سوییت هارت باید یه چیزی بخوری تا این...

زخم کهنه پارت ۲۶ سکوت شد. حتی خود سومین هم از چیزی که گفته ب...

زخم کهنه پارت ۲۳ بیهوده ای !!! پدر دائم الخمرش بیاد یا برادر...

زخم کهنه پارت ۲۲ چهار چند لحظه صورت جذابی که برای اولین بار ...

زخم کهنه پارت ۳۱ و لبخند ترسیده ای زد و تعظیم کرد. چی این مو...

زخم کهنه پارت ۱۹ لحن تهیونگ شوخی خیلی پنهانی در اعماقش داشت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط