هربار از من ناراحت میشددستمو ول میکرد میرفت ی متر جلوتر

هربار از من ناراحت میشد،دستمو ول میکرد میرفت ی متر جلوتر از من قدم میزد
تمام طول و عرض پارکو اینجوری طی میکردیم
من ب وقتایی ک ناراحت میشد بی توجهی میکردم
چون احساس میکردم حق با منه
و البته میدونستم دوباره برمیگرده و یادش میره :)
چون بعد یکم گذشتن از قهراش
میومد دستمو میگرفتو ب حرفاش ادامه میداد
یجوری ک انگار ن انگار اصن ناراحت شده
هرچقدر ک میگذش بیشتر عاشقش میشدم
دیگ داشت میشد کل زندگیم:)
روزای خوبمون هی بیشتر میشد
تا اینکه سال بعدش وسط اون روزای خوب
خودش و خانوادش...
تو ی تصادف جاده ای از بین رفتن
بعد از این چند سال
الان هرکجا ک قدم میزنم
حس میکنم همیشه اون ی متر از من جلوتره
و پشیمون لحظاتیم ک گذاشتم اون...
عرض پارک رو با ناراحتی و تنهایی طی کنه
قدر همو بدونید:)
Mana-pikshen
دیدگاه ها (۳۲)

دختری از انتهای تیمارستان داد میزدپیتزامو برگردونین😹 🍕 _Mana...

دخترای خنگ جذاب نیستن !شما از دخترای باهوش می ترسید! ^^💊 🕸...

-چرا میلرزی؟!+شاید چون میخوام تو بغلم کنی و بهم بگی نترس من ...

دوستیای بعضیا شده فقد معض انجام تڪلیف بوی دوسداشتن نمیده ڪـ...

شبی ک ولم کردی...اون شب بارون میبارید...یوری با قیافه ای شوک...

دوپارتی اس\مات تهیونگپارت۲(اخر)ویو ا.ت... بردم تو اتاق دونفر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط