یکدفعه جیمین گفت

یکدفعه جیمین گفت
÷لبت چرا رنگ نداره
#خنگ هویجیه
&خبر ندارن خودتم هویجی(اروم)
+خفه میشی یا خفت کنم
&گمشو

ویو جنی
+رفتم لایو گرفتم به محض اینکه گرفتم کلی ویو گرفت و اومدن
÷واو چقدر زیاد
#صد هزار ...صد و پنجاه.... دویست هزار.....سیصد هزار هووووو
+خب سلامم اسم من کیم جنی هست و من اسمایلینگم
(علامت طرفدارا🗣️)
🗣️واو بلتخره خودتو نشون دادی
🗣️ایششش اومده فقط دل تهیونگمو ببره
+گایز برای خودتون من نمی خوامش
@#~÷×⁦ خخ (خنده ریز)
-با نگاه ترسناک و عین شمشیر نگاش کرد
+خب امروز می خوایم بازی یکی از اعضای گروه gh که یکی از همسایه های پایگاه هست بازی کنم
🗣️واو یعنی با کای
+اره
🗣️هوو چی بشه
+لبخند خب بریمم لتس گوو

مدتی بعد توی خونه ی کای
(علامت کسایی که نقش مهمی ندارن ؟)(به کسی بر نخوره فیکه)
؟واو کای بردت
؟خودم یادش دادمم(حالت مغرور)
؟حالا حرص نخور
؟از یه دختر باختی
؟عزیزم اون بازیش خوبه و دلیلش منم
؟چطور
؟ما قبلا با هم بودیم و بخاطر من که اومدم اینجا با هم کات کردیم ولی یه مدت طولانی من بهش گیم یاد میدادم
؟کای داش اشکال نداره

ویو جنی
+اخیش بردم
@واو
~بازیت خوب بو
×اومم استراتژی جدیدی اختراع کردی
+اره می خوام بزارم جنی نظرت چیه😂
×😂😂
@😂اره خوبه
ـخب حالا برید سر کار خودتون

×جنی با من بیا
+اوکی
...
+جانم
×جنی ما چند روز دیگه مسابقه داریم و تو باید تمرین کنی صبحا زود و شبا دیر تر من به بقیه گفتم
+باشه
×برو تمرین کن

شب
+حیح ساعت یکه داداش کوک ببینه منو میکشه من برم
+همین که بلند شد با یه نفر برخورد کرد اون....

{بنظرتون کوک بود یا ته}
دیدگاه ها (۰)

که یکدفعه کوک رو دیدم می خواست فرار کنه که کوک از پشت گرفتش ...

که گوشیم زنگ خورد مامان و بابام بودن+یوبوسیو(الو)؟سلام دخترم...

شب براتون پارت میزارم دارم مینویسم حمایت یادتون نره

بچه ها چرا لف میدید

برادر بی رحم من 💔🥀🖤💫part 8"ببخشبد بعضی وقتا عصبی میشم دست هو...

دیدار اول ..

خب اومدم پارت بدم ولی قبلش یکم میحرفم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط