complex world
P🔵
شب است.
نه آن شبی که ستاره دارد و نسیم،
بلکه شبی که حتا تاریکیاش از خودش میترسد.
جهان در خواب نیست، فقط وانمود میکند که آرام است.
زیر این سکوتِ دروغین، میلیاردها تپشِ پنهان میکوشند تا زنده بمانند.
کسی در جایی نشسته، نگاهش خیره به پنجرهای خاموش.
نه منتظر کسیست، نه دلتنگ، فقط نمیتواند نخندد به این تکرار پوچِ معنا.
بیرون، زمان مثل رودخانهای وارونه جریان دارد —
بهجای آینده، به گذشته میرود،
بهجای تولد، به سمت خاموشی.
و من؟
من در میانهٔ این رفتوبرگشت،
مینویسم تا مبادا فراموش کنم که هستم.
هر کلمهام، تکهای از سکوت را میدَرَد،
هر جملهام، تلاشی است برای لمس ناممکن.
میگویند نوشتن یعنی گفتنِ ناگفتنیها؛
اما من باور دارم نوشتن، فقط نوعی گوش دادن است —
به صدایی که از درونِ هیچ میآید.
صدایی که نه از من است، نه از جهان،
بلکه از جایی میانِ من و جهان،
جایی که هنوز نامی ندارد.
شاید روزی، در انتهای این جملهها، کسی بخواند و لحظهای مکث کند.
شاید همان مکث، تمام معنای بودنِ من باشد.
شاید تمام هستی، فقط یک مکثِ طولانیست میان دو سکوت.
شب است.
نه آن شبی که ستاره دارد و نسیم،
بلکه شبی که حتا تاریکیاش از خودش میترسد.
جهان در خواب نیست، فقط وانمود میکند که آرام است.
زیر این سکوتِ دروغین، میلیاردها تپشِ پنهان میکوشند تا زنده بمانند.
کسی در جایی نشسته، نگاهش خیره به پنجرهای خاموش.
نه منتظر کسیست، نه دلتنگ، فقط نمیتواند نخندد به این تکرار پوچِ معنا.
بیرون، زمان مثل رودخانهای وارونه جریان دارد —
بهجای آینده، به گذشته میرود،
بهجای تولد، به سمت خاموشی.
و من؟
من در میانهٔ این رفتوبرگشت،
مینویسم تا مبادا فراموش کنم که هستم.
هر کلمهام، تکهای از سکوت را میدَرَد،
هر جملهام، تلاشی است برای لمس ناممکن.
میگویند نوشتن یعنی گفتنِ ناگفتنیها؛
اما من باور دارم نوشتن، فقط نوعی گوش دادن است —
به صدایی که از درونِ هیچ میآید.
صدایی که نه از من است، نه از جهان،
بلکه از جایی میانِ من و جهان،
جایی که هنوز نامی ندارد.
شاید روزی، در انتهای این جملهها، کسی بخواند و لحظهای مکث کند.
شاید همان مکث، تمام معنای بودنِ من باشد.
شاید تمام هستی، فقط یک مکثِ طولانیست میان دو سکوت.
- ۴.۸k
- ۲۱ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط