میخواهم هر صبح

می خواهم هر صبح
که پنجره را باز می کنی،
آن درخت روبه رو من باشم...
فصل تازه من باشم...
آفتاب من باشم...
استکان چای من باشم
و هر پرنده ای که نان از انگشتان تو می گیرد...

روزبه سوهانی
دیدگاه ها (۱)

نیاز دارم مدتی نباشم ؛سفر کنم به جایی که هیچ کسی را نشناسم ،...

نمیدانم که این انحنای کوچک چه قدرتی دارد !ولی این را میدانم ...

مرد در خانههمانند نمک است اگررفت زندگی بی مزستو اگر آمد فشار...

دوست داشتنت،بذر کوچکی است در دلمکه صبح ها،چند شاخه اش با هوا...

فکر کن اول صبح پنجره رو باز کنی و همچین آسمونیو تو صورتت ببی...

می خواهم با تو باشم ...تویِ یک اتاقِ ساده ی کاهگلی ،با پنجره...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط