سال هاست

سال هاست
در کوچه و بازار
همه زخم خورده اند،
یکی از قسط های پرداخت نشده اش میگوید
دیگری هم از بازار کساد این روزهایش گِله دارد
آن یکی معشوقه اش دیر کرده است و ...
من بی اعتنا غصه هایم را یکجا قورت میدهم؛
از تمام جهان
تنها یک قلم و کاغذ مرا بس
تا در جاده های بی کسی
خودکار آبیم تازیانه بزند صفحات را
بهانه ای نیست برای آرامش
اما؛
خودکار من هنوز جوهر دارد
و چه خوب است نوشتن برای درد
و آرامش برای نوشتن
دیدگاه ها (۲)

وقتی که پیر شدم اگر آلزایمر گرفتم روبرویم بایست و فقط یک لبخ...

🍁 آنجا را نمی‌دانماما اینجا بی تو، بدونِ آغوشتخیابان به خیاب...

#یک زنتنها به مردیکه دوستش دارد,صدها بار شانس دوباره می دهد....

ﺑﯿﺎ ﮔﺎﻫﯽ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﻮﭼﻪ ی"ﻋﻠﯽ ﭼﭗ" ﺑﺰﻥ !ﺗﻮﯼ ﮐﻮﭼﻪ ی"ﻋﻠﯽ ﭼﭗ"نف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط