چندیست در میانه ی پاییز تا بهار
چندیست در میانه ی #پاییز تا بهار
می سوزم از بهانه ی #پاییز تا بهار
هر روز را به شوق قدم های گرم تو
خواندیم با ترانه ی #پاییز تا بهار
با زخم سرد قربت اسفند سوختیم
دستی بکش به شانه ی #پاییز تا بهار
عطر نگاه سبز تو در انتهای شهر
تنها ترین نشانه ی #پاییز تا بهار
عاشق شدن بدون نگاه تو ادعاست
یک ادعای تازه ی #پاییز تا بهار
ماندیم یا سقوط تقدیرمان چه شد
سنگی در آستانه ی #پاییز تا بهار
یک شب برای شادی قلبم سراب شو
یک شب به عاشقانه ی #پاییز تا بهار
یک دم نگشتم عاشق و یک عمر سوختم
یک قصه از فسانه ی #پاییز تا بهار
درد درون سینه ی وامانده ام نبود
جز انتظار آیه ی #پاییز تا بهار
🍁 🍁 🍁 🍁
می سوزم از بهانه ی #پاییز تا بهار
هر روز را به شوق قدم های گرم تو
خواندیم با ترانه ی #پاییز تا بهار
با زخم سرد قربت اسفند سوختیم
دستی بکش به شانه ی #پاییز تا بهار
عطر نگاه سبز تو در انتهای شهر
تنها ترین نشانه ی #پاییز تا بهار
عاشق شدن بدون نگاه تو ادعاست
یک ادعای تازه ی #پاییز تا بهار
ماندیم یا سقوط تقدیرمان چه شد
سنگی در آستانه ی #پاییز تا بهار
یک شب برای شادی قلبم سراب شو
یک شب به عاشقانه ی #پاییز تا بهار
یک دم نگشتم عاشق و یک عمر سوختم
یک قصه از فسانه ی #پاییز تا بهار
درد درون سینه ی وامانده ام نبود
جز انتظار آیه ی #پاییز تا بهار
🍁 🍁 🍁 🍁
- ۳.۲k
- ۰۴ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط