بعد از شام ورود به خلوت پدر ممنوع بود بچه بودم و کنجکاو
بعد از شام، ورود به خلوت پدر ممنوع بود. بچه بودم و کنجکاو، داخل خزیدم تا ببینم چه میکند. پدرم فارغ از دنیا، سر روی پای مادرم گذاشته بود و نوازش میشد. متوجه حضورم شد و صدایم کرد. با ترس نزدیک رفتم؛ گفت اگر تا سی سالگی، پایی برای سر گذاشتن پیدا نکردی، سرت را یک گوشه بگذار و بمیر!
#لایکیادتنره🤗♥️
#استوری#ایده#کپشن#عاشقانه#دپ
#لایکیادتنره🤗♥️
#استوری#ایده#کپشن#عاشقانه#دپ
- ۴.۰k
- ۱۸ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط