Pt
𝑫𝒊𝒍𝒆𝒎𝒎𝒂 𝒍𝒐𝒗𝒆 "Pt³¹"
نگاهی به صفحه اش کردم و با دیدن اسم ناشناس لبخند موذی زدم.
ولی آخرین لحظه صدای آخيش گفتن آرا اومد که با صدای زنگ خوردن گوشیم گفته بود...
به مسیرم ادامه دادم.
این حد از خوشحالی رو درک نمیکنم...
من چرا باید اینطور نیشم تمایل به باز شدن داشته باشه؟! منی که کلا گوشه ل..بمم برای کسی کش نمیاد.
در اتاق جونسو رو که باز کردم...
با دیدن جونسو هدفون به گوش و درحال قر دادن پکر بهش خیره شدم!
خنده ام رو خفه کردم و اون که پشت به من داشت رقص با......سن میرفت یهو با ع..شوه برگشت و تا چشمش به من افتاد عربده کشید.
هدفون رو از گوشه برداشت و با وحشی بازی انداخت زمین.
جونسو: مگههه تویلههه استتت؟!
کوک: _نه ظاهرا پارتیه...
جونسو: عام... چرااا در نمیزنی یهو میای تو؟!
کوک:_ به فرض زدم، مگه میشنیدی؟!
پکر نگام کرد و متقاعد شد، رفتم سمتش و گفتم:
کوک: _خب عکسا...
سریع قفل کمد کوچیکش رو باز کرد و پاکتی در آورد و سمتم گرفت.
جونسو: بازش کن...
بازش کردم و چندتا عکس بود!
جونسو: این مرده است، عکس گرفتن ازش خیلی سخت بود، نسبتا کله گنده است...
کوک: _اوهوم... خیلی ممنون جونسو.
جونسو: خواهش داداش...
کوک: _جونسو تونستم از زیر زبونش اسم این رئیسه که ازش عکس گرفتی رو بیرون بکشم.
جونسو: چییی؟! ایوللل اسمش چیه؟!
کوک: _اسمش کیم سه شینگه و حدودا پنجاه ساله است...
نگاهی به صفحه اش کردم و با دیدن اسم ناشناس لبخند موذی زدم.
ولی آخرین لحظه صدای آخيش گفتن آرا اومد که با صدای زنگ خوردن گوشیم گفته بود...
به مسیرم ادامه دادم.
این حد از خوشحالی رو درک نمیکنم...
من چرا باید اینطور نیشم تمایل به باز شدن داشته باشه؟! منی که کلا گوشه ل..بمم برای کسی کش نمیاد.
در اتاق جونسو رو که باز کردم...
با دیدن جونسو هدفون به گوش و درحال قر دادن پکر بهش خیره شدم!
خنده ام رو خفه کردم و اون که پشت به من داشت رقص با......سن میرفت یهو با ع..شوه برگشت و تا چشمش به من افتاد عربده کشید.
هدفون رو از گوشه برداشت و با وحشی بازی انداخت زمین.
جونسو: مگههه تویلههه استتت؟!
کوک: _نه ظاهرا پارتیه...
جونسو: عام... چرااا در نمیزنی یهو میای تو؟!
کوک:_ به فرض زدم، مگه میشنیدی؟!
پکر نگام کرد و متقاعد شد، رفتم سمتش و گفتم:
کوک: _خب عکسا...
سریع قفل کمد کوچیکش رو باز کرد و پاکتی در آورد و سمتم گرفت.
جونسو: بازش کن...
بازش کردم و چندتا عکس بود!
جونسو: این مرده است، عکس گرفتن ازش خیلی سخت بود، نسبتا کله گنده است...
کوک: _اوهوم... خیلی ممنون جونسو.
جونسو: خواهش داداش...
کوک: _جونسو تونستم از زیر زبونش اسم این رئیسه که ازش عکس گرفتی رو بیرون بکشم.
جونسو: چییی؟! ایوللل اسمش چیه؟!
کوک: _اسمش کیم سه شینگه و حدودا پنجاه ساله است...
- ۲.۴k
- ۰۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط