عشق در مشروب 🍷

پارت ۸ 🍷

در را بستم و نفسی را حتی کشیدم که با عصبانیت اومد سمتم و گفت

- دفعه اخر چی شده بوددد

میرا : زبونم بند اومده بود نمی تونستم چیزی بگم که گفت

- تا سه می‌شمارم اگر نگی نمی‌دونم خوب بمونی یا نه

سریع داد زدم

+ یکی هست که عاشقمه ولی من ازش بدم میاد اخرین بار که با تو بودم تنبیهم کرد اون هم بد منظور اوجما این بود

نفس عمیقی کشیدم و با نگرانی نگاهش کردم تعجب کرده بود که نتونستم تحمل بکنم و افتادم زمین و گریه کردم که اومد سمتم و بغلم کرد و گفت

- از این به بعد خودم مراقبت هستم میرا

نگاهش کردم و گفتم

+ واقعا ؟

- معلومه عسلم !

+ خیلی دوستت دارم

که یهو صدای جیغ اوجما اومد سریع رفتم پایین ولی .....
دیدگاه ها (۰)

همونی که قولش را دادم 🍷🍷😉

عشق در مشروب 🍷

عشق در مشروب 🍷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط