رفتم روی یه نیمکت نشستم از اون روز به بعد توی کافه میخوا
رفتم روی یه نیمکت نشستم از اون روز به بعد توی کافه میخوابیدم و پول درمیاوردم تا اینکه تونستم یه خونه بخرم و مستقل بشم
پایان فلش بک
_ خب بچه ها من لی فلیکس استاد این ترم از درستون هستم خوشحالم میبینمتون
همه خودشونو معرفی کردن نوبت رسید به من با افتخار پا شدم و گفتم من کیم ات هستم
_ سریع سرمو بردم بالا و با دیدن قیافش تعجب کردم چطور ممکنه بعد ۴ سال اینجا ببینمش
خب بشین ممنون
( پایان کلاس )
+ داشتم از پله های دانشگاه پایین میرفتم تا برم برای ناهار که یکی خورد بهم و همه کتابام ریخت تا بخوام سرمو بالا بگیرم یه مرد خوشتیپ و خوشگل به چشمم خورد که گف
∆ اه ببخشید حواسم نبود معذرت میخوام
+ اوم اشکالی نداره به هر حال پیش میاد
∆ خب بنظر میاد ترم اولته منم همینطور افتخار آشنایی میدید ؟!
+ بله حتما ( سرد )
( یک سال بعد )
ویو ات
درسم تموم شده دیگه یه پزشک مستقلم میتونم راحت زنگیمو بکنم
حواسم نبود که در زده شد گفتم
+ بفرمایید
_ سلام
+ ( از تعجب هنگیده)
_ ببین ات
+ خفه شو و برو بیرون ورگرنه یه کاری دستت میدم ها
_ تو.....
+ گفتم برووو بیرون لعنتی چرا هرجا میرم هستی چرا دست از سرم بر نمیداری چرا اومدی منو پیدا کردی هاااا( داد) چون میخوای کارتو توجیه کنی یا اینکه دیگه ج..نده اطرافت نیست
_ ببین تو حق داری اینا رو بگی ولی .....
+ من به هیچ وجه بر نمیگردم آقای لی فلیکس
_ دیگه داری زیادی روی میکنی اتتتت( عربدع)
داشتم از اتاقش می رفتم بیرون کهههه....
+ قیچی معاینه رو برداشتم از حرص داشتم منفجر میشدم برگشته بود و داشت میرفت دیگه وقتش بود همه عقده هامو سرش خالی کنم و ....
_ چیزی رف تو شونه چپم افتاده بودم رو زمین هنوز نفهمیده بودم چی شده که آخرین ضربه به قلبم خورد و تمام
خب میدونم خیلی افتضاحه ولی خودم خواستم یکم غمگین باش
درخواست بدین🎀❤️
پایان فلش بک
_ خب بچه ها من لی فلیکس استاد این ترم از درستون هستم خوشحالم میبینمتون
همه خودشونو معرفی کردن نوبت رسید به من با افتخار پا شدم و گفتم من کیم ات هستم
_ سریع سرمو بردم بالا و با دیدن قیافش تعجب کردم چطور ممکنه بعد ۴ سال اینجا ببینمش
خب بشین ممنون
( پایان کلاس )
+ داشتم از پله های دانشگاه پایین میرفتم تا برم برای ناهار که یکی خورد بهم و همه کتابام ریخت تا بخوام سرمو بالا بگیرم یه مرد خوشتیپ و خوشگل به چشمم خورد که گف
∆ اه ببخشید حواسم نبود معذرت میخوام
+ اوم اشکالی نداره به هر حال پیش میاد
∆ خب بنظر میاد ترم اولته منم همینطور افتخار آشنایی میدید ؟!
+ بله حتما ( سرد )
( یک سال بعد )
ویو ات
درسم تموم شده دیگه یه پزشک مستقلم میتونم راحت زنگیمو بکنم
حواسم نبود که در زده شد گفتم
+ بفرمایید
_ سلام
+ ( از تعجب هنگیده)
_ ببین ات
+ خفه شو و برو بیرون ورگرنه یه کاری دستت میدم ها
_ تو.....
+ گفتم برووو بیرون لعنتی چرا هرجا میرم هستی چرا دست از سرم بر نمیداری چرا اومدی منو پیدا کردی هاااا( داد) چون میخوای کارتو توجیه کنی یا اینکه دیگه ج..نده اطرافت نیست
_ ببین تو حق داری اینا رو بگی ولی .....
+ من به هیچ وجه بر نمیگردم آقای لی فلیکس
_ دیگه داری زیادی روی میکنی اتتتت( عربدع)
داشتم از اتاقش می رفتم بیرون کهههه....
+ قیچی معاینه رو برداشتم از حرص داشتم منفجر میشدم برگشته بود و داشت میرفت دیگه وقتش بود همه عقده هامو سرش خالی کنم و ....
_ چیزی رف تو شونه چپم افتاده بودم رو زمین هنوز نفهمیده بودم چی شده که آخرین ضربه به قلبم خورد و تمام
خب میدونم خیلی افتضاحه ولی خودم خواستم یکم غمگین باش
درخواست بدین🎀❤️
- ۲.۱k
- ۰۹ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط