پیشونی بندها رو با دقت زیر و رو میکرد

پیشونی بندها رو با دقت زیر و رو میکرد
پرسیدم:
"دنبال چی میگردی؟"
گفت:
سربند "یازهرا (س )..."
گفتم : "چه فرقی داره یکیشو بردار ببند دیگه..."
گفت :"نه ...اخه من مادر ندارم..."
😔 😔 😔 😔 😔 😔
#خادم_الشهدا
دیدگاه ها (۳)

«یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا ...و امـــــاݩاز آݩ روزے ...

تو قامتت به آسمان رسید و من،هنوز پیشانی بر زمین می سایَم...ت...

🚩 یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی......

🌺 🌺 🌺 🌺 #راه_شهید راه وصول است نه حصول، شهید تعلقات را وا می...

خسته از سرکار برگشتم خونه . .مشغول خوردن شام بودم که داداشم ...

نام فیک: عشق مخفیPart: 26ویو سنا*ات که رفت بالا گوشیم زنگ خو...

رمان فیک پارت 12که یهو نفس تنگی بهم دست داد وایسادمشما برید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط