جرعتحقیقت

#جرعت_حقیقت
پارت 23🥂

بعد اومدیم که بخوابیم،
من اومدم تو اتاق و رفتم حموم بعد متوجه نشدم یکی اومد تو حموم رومو اون ور کردم دیدم کوک اومد جلوم اول ترسیدم که دزد باشه میخواستم جیغ بزنم که کوک لبشو رو لبم گذاشت و میبوسید و مک میزد که دیگه نفس کم اوردم و به سینش ضربه میزدم که از لبام دل کند
هردومون تو اب بودیم و سکوت همه جا رو فرا گرفته بود که جونگکوک اون رو شکست
_ به نظرت نباید بیشتر ازینا پیش میرفتیم؟
+ کوکی جونم الان خستم باشه برای بعدن(کیوت)
_ یه امشب گذشت میکنم فردا شب خبری نیستا
+ باشه عشقم
_ افرین حالا بیا خودمونو بشوریم بریم بخوابیم
+باشه
(اینجا خودشونو شستنو اب کشیدنو اومدن بیرون)

ویو ات
اومدیم بیرون از حموم من با حوله رفتم جلوی میز ارایشی و روتین پوسیتی رو انجام بدم که کوک گفت
_ جلوی من اخه😫
+ چی جلوی تو؟ 🤨
_ جلوی من با حوله میشنی من ت.. حریک میشم خوب
+ عه عه عه الان جای ت.. حریک شدن نیستا من خستم
_ تو رو خدا امشب بریم فردا شب نمیریم
+ نه کوک بحث نکن
_ ات عشقم منو دوست نداری؟
+دوست دارم ولی نمیشه از این سو استفاده کرد
_ باشه(مثلا قهر کرد رفت رو تخت روشو اون ور کرد خوابید
+ای بابا
#جیم_ات
دیدگاه ها (۱)

#جرعت_حقیقت پارت 24🥂ویو ات+ای بابا اینم قهر کرد (تو ذهنش) +ک...

#جرعت_حقیقت پارت25🥂همه با دادم بلند شدن و شبیه جن زده ها بود...

#جرعت_حقیقتپارت 22🥂بعد ۲ مین در زدن ا.ت:بفرما دیدم هلن با یو...

#جرعت_حقیقت پارت 21🥂کوک: اوکیکه زنگ در به صدا در اومد کوک رف...

پارت ۷۴ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۶۹ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط