از من غزلی مانده و از تو اثری نیست

از من غزلی مانده و از تو اثری نیست
در خانه ی تنهایی من، هیچ دری نیست

«لیلا » شدنم دستِ خودم بود عزیزم
جز من به خدا عاشقِ دیوانه تری نیست

بگذار و برو فکر نکن بی تو...عجیب است
در رفتن ِ تو هیچ غم و دردسری نیست

من حبسِ خودم هستم و تردید ندارم
دور و برِ من جز «منِ ِ تنها» خطری نیست

در هر غزلم عشق نشسته است کنارم
اما به خدا ذره ای از تو خبری نیست
دیدگاه ها (۳)

تو اونجا و من اینجا امان از درد دوری من ماندم و رویاها نه شو...

هوای دو نفره نه ابر می خواهد نه باران فقط کافی ست حواسمان به...

بودنت زیباستمثل تابیدن آفتاب ...عشـق من !بودنت زیباستمثل پر ...

⁨⁨⁨⁨حتما بخوانید👇🏼😭💔رخت عزایت را به تن کردم عزیزماصلا خودم ر...

من خودم تکه‌ای از پاییـــزم🍂#پاییزانهبعضی ها هم هستند ؛که فا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط