در قیامت عابدی را دوزخش انداختند

در قیامت ، عابدی را دوزخش انداختند
هر چه فریادش، جوابش را نمی پرداختند

داد میزد خوانده ام هفتاد سال، هرشب نماز
پس چه شد اینک ثواب ِآن همه راز و نیاز

یک ندا آمد چرا تهمت زدی همسایه ات
تا شود اینگونه حالت، این جهنم خانه ات

گفت من در طول عمرم گر زدم یک تهمتی
ظلم باشد زان بسوزم، ای خدا کن رحمتی

آن ندا گفتا همانکس که زدی تهمت بر او
طفلکی هفتاد سال، جمع کرده بودش آبرو
👇 👇
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://telegram.me/monlightyy/foad
دیدگاه ها (۱۰)

عاقا این دختران ایرانی کجا هستن مرغ از قفس پرید.من دارم غیرت...

مـــــــــرا تــا #جــــــــان بود جانــــــان تـــــ💜 ــــو...

دلم که تنگ می شودروی تکه کاغذی می نویسم" شانه هایت "ویک دلِ ...

قصد دارم"دل به چشمانت "ببازم حاضری..کعبه ام را!"دور چشمانت "...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط