مراحل زندگیه من و ترس از اشخاص

مراحل زندگیه من و ترس از اشخاص
.
.
.
.
۲ سالگی : عباس عاغا
4سالگی : عمو بیا آمپول بزن

6سالگی : نمکی

10 سالگی: بچه دزد

۱۵ سالگی : تاریکی

۱۷ سالگی : جن

۲۵ سالگی به بعد : تموم شدن حجم اینترنت
دیدگاه ها (۱)

یارو تو خیابون بدو بدو اومد سمتم یقه مو گرفت گفت: مرتیکه با ...

اینایی که رنگ پوستشون تیره ست اینایی که هیچکس دوسشون نداره ا...

" چند جواب دندان شکن "➕ یکمردی به طور مسخره به مرد ضعیف الج...

سلامتی روزی که سفید بپوشم،....ﺷﻤﺎ ﺑﯿﺎﯾﻦ ﻣﻄﺒﻢ ﭼﻨﺎﻥ ﺍﻣﭙﻮﻟﯽ بهت...

پارت ۱۴ فیک دور اما آشنا

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۱۵

P¹⁷باهم از هتل امدیم بیروناول رفتیم به یه پاساژ که معلوم بود...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط