خیال روی مهت را ز من مگیر امشب
خیال روی مهت را ز من مگیر امشب
که در حصار خیالت ، شدم اسیر امشب
از اشتیاق وصالت ، قلم به وجد آمد
غزل سروده ام از تو ، چه بی نظیر امشب
کیار و رخوت مستی ، شراب لبهایت
تمام دار وندار من فقیر امشب
میان بستر عشقت دلم گرفتار است
عذار ماه تو کرده ، مرا اجیر امشب
چه کودتای قشنگیست ، قهر چشمانت
مرا ز جام لبت کن ، زبوسه سیر امشب
شرار داغ نگاهت در این شب برفی
به انزوا برد این سوز زمهریر امشب
تمام قافیه ها از وصال تو گویند
غزل سر آمد و آمد ، سپیده دیر امشب
که در حصار خیالت ، شدم اسیر امشب
از اشتیاق وصالت ، قلم به وجد آمد
غزل سروده ام از تو ، چه بی نظیر امشب
کیار و رخوت مستی ، شراب لبهایت
تمام دار وندار من فقیر امشب
میان بستر عشقت دلم گرفتار است
عذار ماه تو کرده ، مرا اجیر امشب
چه کودتای قشنگیست ، قهر چشمانت
مرا ز جام لبت کن ، زبوسه سیر امشب
شرار داغ نگاهت در این شب برفی
به انزوا برد این سوز زمهریر امشب
تمام قافیه ها از وصال تو گویند
غزل سر آمد و آمد ، سپیده دیر امشب
- ۱.۰k
- ۰۵ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط