داستان زیبای ابراهیم ادهم

داستان زیبای ابراهیم ادهم

ابراهیم بن ادهم و پدرانش همگی از اشراف و پادشاهان آن دیار (بلخ)بودند اما ناگهان به زندگی زاهدانه روی آورد دربارۀ علت و چگونگی پیوستن او به طریق زهد و تجرد داستانهای مختلف نقل شده است. عطار نيشابورى در این باره مى ‌نويسد: ابراهيم شبى بر تخت شاهى خفته و راه تردد بسته بود، بناگاه صدايى از بام قصر به گوشش رسيد، پرسيد اين چه صدايى است پاسخ آمد كه آشناست. پرسيد چه مى‌طلبى؟ گفت: شترم را گم كرده‌ام. ابراهيم گفت:

شتر گم كرده‌اى اندر بيابان شتر جويى كنى در قصر شاهان‌

ندا آمد مثَل تو مثَل غافلى است كه خدا را در تخت زرين و جامه ابريشمين مى‌جويد🌷

#کمپین_حال_خوب🌷🌱
دیدگاه ها (۴)

وأَنَّ الرَّاحِلَ إِلَيْكَ قَرِيبُ الْمَسافَةِ و همانا مسافر...

امام على عليه السلام:دوستى دنيا پرستان با بروز اندك پيشامدى ...

امام صادق علیه السّلام فرمودند: کسى که می خواهد با نداشتن خو...

امام صادق علیه السلام فرموند: هنگامی که عزرائیل نزد نوح علیه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط