کودکی با پای برهنه بر روی برفها ایستاده بود و به ویترین

‍ کودکی با پای برهنه بر روی برفها ایستاده بود و به ویترین فروشگاهی نگاه می کرد.

زنی در حال عبور او را دید ،کودک را به داخل فروشگاه برد و برایش لباس و کفش خرید و گفت : مواظب خودت باش عزیزم.

کودک پرسید: ببخشید خانم شما خدا هستید؟

زن لبخند زد و پاسخ داد :
نه من فقط یکی از بنده های خدا هستم کودک گفت : می دانستم با خدا نسبتی داری...
دیدگاه ها (۸)

ما نسلِ حرف زدن جلوی آیینه‌ایمتمام عاشق‌شدنمانتمام درد دلهای...

خیلی خیلی زیباست-🔺یک خانم جوان با لباس نامناسب در مسیر قدم ز...

پارت ۳

از کوفه بیرون رفتند و حضرت فرمودند چشمت را روی هم بگذار آن م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط