ماهتیره
ماهِ_تیره🌑
Part: 4
اروم ولی ترسناک قدم بر می داشت و منم با هرقدم اون عقب میرفتم
وقتی فهمیدم دارم به دیوار نزدیک میشم دیگه عقب نرفتم و ومنم به جلو قدم برداشتم
تا جایی به هم نزدیک شدیم که بوی عطرشو حس میکردم
خشن گفت: خیلی جسور شجاعی که تا اینجا و تا این حد پیش اومدی
+لازم نیست بگی خودم میدونم
بلند خندید و بعد با چشماش بهم زل زد
_اگه الان بخواطر تهیونگ نبود کاری میکردم که پشیمون بشی.....
با گفتن حرفش دست و پاهام لرزید اما نباید بهش نشون میدادم که ترسیدم
انگارهنوز صحبت هاش ادامه داشت که بی توجه به حرفش راه خودمو گرفتم و رفتم
معلوم بود از کارم عصبانی شده بود
_انگار هنوز نمیدونی تو چند قدمی چه کسی بودی
+اره میدونم تو چند قدمی یه خلچل
بلند خندید
تموم تن بدنم میلرزید
بعدش رو کرد بهم گفت: رامت میکنم....
HML
༺༈༺༼༻༻★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭٭★༺༈ད༻
Part: 4
اروم ولی ترسناک قدم بر می داشت و منم با هرقدم اون عقب میرفتم
وقتی فهمیدم دارم به دیوار نزدیک میشم دیگه عقب نرفتم و ومنم به جلو قدم برداشتم
تا جایی به هم نزدیک شدیم که بوی عطرشو حس میکردم
خشن گفت: خیلی جسور شجاعی که تا اینجا و تا این حد پیش اومدی
+لازم نیست بگی خودم میدونم
بلند خندید و بعد با چشماش بهم زل زد
_اگه الان بخواطر تهیونگ نبود کاری میکردم که پشیمون بشی.....
با گفتن حرفش دست و پاهام لرزید اما نباید بهش نشون میدادم که ترسیدم
انگارهنوز صحبت هاش ادامه داشت که بی توجه به حرفش راه خودمو گرفتم و رفتم
معلوم بود از کارم عصبانی شده بود
_انگار هنوز نمیدونی تو چند قدمی چه کسی بودی
+اره میدونم تو چند قدمی یه خلچل
بلند خندید
تموم تن بدنم میلرزید
بعدش رو کرد بهم گفت: رامت میکنم....
HML
༺༈༺༼༻༻★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭٭★༺༈ད༻
- ۱.۱k
- ۱۴ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط