یه روز شاملو میاد خونه میبینه آیدا هنوز نیومده و از

‌یه روز شاملو میاد خونه ، میبینه آیدا هنوز نیومده ، و از آنجایی که اون موقع تلفن نبوده یادداشت میذاره..

خیلی عزیز من ، آییشکم
ساعت ۶/۵ آمدم خانه ، نبودی الان ۷/۵ است ، خانه را بدون تو نمیتوانم تحمل کنم .
میروم بیرون و گشتی میزنم و برمیگردم
امیدوارم تو در را به رویم وا کنی

خانه بی تو جهنم است:)

#احمد_شاملو

اینجوری عاشق باشید #لطفا :)


#ساناز_مولوی
دیدگاه ها (۱۴)

از همين ميترسم که به کسی يا چيزی عادت کنی اون وقت اون کس يا ...

صبح زیبای من آن لحظه ناب است که توبا دو تا چای و دو خط شعر...

آقاجونهروقت که دلش گرفته بود هروقت که از زندگی خسته میشدمیوم...

ای در دل من اصل تمنّا همه تووی در سر من مایهٔ سودا همه توهر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط