من در سر زلف تو بدیدم دل خویش



من در سر زلف تو بدیدم دل خویش

پس با دل خویش عشقبازی کردم


#مولانای_جان
صبحتـــون به مهــر دلدار
دیدگاه ها (۱)

‌ای شاد که ما هستیم اندر غم تو جاناهم محرم عشق تو هم محرم تو...

خلقی همه با هم سخن از وصل‌تو گویند من بیڪسم،افسانهٔ هجران ب...

بی دوست شبی نیست که دیوانه نباشیممستیم اگر ساکن میخانه نباشی...

دل به.....

چو بستی در به روی من به کوی صبر رو کردمچو درمانم نبخشیدی به ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط