به تماشای خیابان بلندی که

به تماشای خیابانِ بلندی که
پُر از خاطره ی تنهایی ست
پشتِ این پنجره ، می مانم.
شهر را با من ِتنها شده ، حرفی نیست.
و آن درختی که فراسوی
افق های تب آلودِ نگاهم را پُر می کرد
و طنینِ تپشِ جانِ جوانم را
به ترنم های نم نمِ بارانِ بهارانش می آمیخت
از تگرگِ ناگاه
برگ وُ بارش ریخت.
باز، با زمزمه ی باران
پشتِ این پنجره، می مانم
از تو با این دلِ تنها شده می خوانم.
#فـــــــــــــــــــؤاد. ❤ ️۰۰❤ ️
لینک جدید کانال من در تلگرام*
https://t.me/joinchat/AAAAAEUuSeCdhQ_sJTR6_A
دیدگاه ها (۵)

#نگاهـت را گره بزنبه هر لحظـه مــن#حس امنیــت میکنموقتی #تــ...

زهمه دست کشیدم که تو باشی همه ام باتو بودن زهمه دست کشیدن دا...

ای ابر بغض کرده ی آذر! امان بدهآبان هنوز گمشده دارد، زمان بد...

کاشتقدیر، پلی بوداز نگاه توتا آغوش کرخ من...خیالت راشهر به ش...

‌ ‌ ౨ৎ⠀⠀ׄ⠀⠀. ⠀ ꙆɩttꙆᥱ 𝗯𝘂𝗻𝗻𝗶𝗲 ⠀ׅ⠀ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط