p

p⁴
دوباره نه

از دید لارا:

که ازم جدا شد یه سیلی محکم بهش زدم.
×سعی نکن دیگه بهم دست بزنی
از اونجا خارج شدم بدو بدو میرفتم و گریه میکردم با خودم زمزمه میکردم نه دوباره تکرارش نمیکنم رفتم دم ساحل نشستم...

پرش به نیم ساعت بعد

آروم شده بودم تصمیم گرفتم از برادرم کمک بگیرم زنگ زدم به مونسان...
(توضیح مونسان برادر لارا هست ولی تو کره نیست تو فرانسه هست و اونجا مدل هستش علامت مونسان:#)
×الو مونسان
#لارا؟خودتی؟
×مونسان منم لارا
#لاراااا کجا بودی ها این همه سال دوستامون داشتیم گریه میکردیم
×مونسان نمیتونم پشت خط بگم ازت یه خواهش دارم
#بگو خواهرم هرچی بگی میکنم
×میخوام بیام فرانسه
#چرا
×جونگ کوک رو امروز دیدم نمیخوام اینجا بمونم نمیخوام دوباره تکرار کنم مونسان می فهمی چی میگم نه
#باشه یه بلیط هست واسه امشب ساعت ۱۰ونیم میخوای برات بگیرم
×اره بگیر خوبه مرسی داداش
قطع کردم

از دید جونگ کوک:

نباید تنها میذاشتمش داشتم همین جوری فک میکردم سوار ماشین شدم راه افتاده با سمت امارت...

پرش زمانی به امارت:

امشب یه ماموریت تو آمریکا داشتم بخاطره همین چن تا برگه و لباسامو عوض کردم و راه افتادم به دارک وب...

تصمیم گرفتم بدونه شرط بزارم چون ازش حمایت نمیشه
و اینکه فیک و ادامش دادم چون یکی از خوشگله بهم گفت عالیه و ادامش بده اما خوشحال میشم لایک و کامنت یادتون نره خوشگلا♡♡
دیدگاه ها (۲)

....

p⁵دوباره نهرفتم به دارک وب رسیدم سویچ و دادم به بادیگارد تنه...

روزتان مبارک پرنسس های من...

جونگ کوک لطفا ما رو تنها نزآر...

عشق رمانتیک من ❤😎پارت ۳۳که یهو زنگ در خورد جی رفت باز کنه ها...

زندگی نامعلوم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط