یادگار قدیمیپارت

یادگار قدیمی/پارت۱

(دکو) :
داشتم مثل همیشه تو جنگل قدم میزدم که یه غار دیدم. صدای عجیبی داخلش اکو میشد. رفتم تا ببینم صدای چیه. ولی وقتی داخل شدم یه پسر دیدم بنظر همسن خودم میومد ولی لباس قهرمانی تنش بود پس حتما کوسه هم داره. اما خیلی زخمی شده بود و خون از دست داده بود. /اممممم..... حالت خوبه؟ *دستشو دراز میکنه*/
(اون پسر) :
/برو اونور و مزاحم نشو*دستشو پس میزنه*/
(دکو) :
/ولی تو زخمی شدی *میشینه*باید زخماتو ببندم. خوشبختانه کنارم دارو و باند دارم/خواستم شنل اش رو در بیارم که با پاش هل ام داد. /بزار ببندمش! *با حالت عصبی*/
(اون پسر) :
/خیله خب..... داد نزن/
(دکو) :
شنل اش رو آروم در آوردم و یه تیکه از باند رو لوله کردم /هوی..... اینو بزار زیر دندونت ممکنه زخمت بسوزه و داد بزنی/
دارو رو روی زخم ریختم، مطمعنم حسابی درد داشت چون محکم باند رو زیر دندونش نگه داشته بود. بعدش داشتم باند رو میبستم/خب.... اسمت چیه؟ /
(اون پسر) :
باند رو از دهنم ور داشتم چون دیگه درد نداشت/باکوگو کاتسوکی/
(دکو) :
/اسم قشنگی داری پس بزار ببینم... *سرش رو بالا میبره* اها...منم کاچان صدات میکنم اسم من میدوریا ایزوکو عه میتونی دکو صدام کنی/
(باکوگو) :
/از ماده ی عرقی ای که توی دستم ترشح میشه انفجار درست میکنم...... تو....... کوسه نداری؟ /
(دکو) :
/چرا...... قبلا داشتم/
(باکوگو) :
/منظورت از اینکه «داشتی»چیه؟ /


خب نظری؟ حمایتی؟
دیدگاه ها (۷)

واییییی بچه ها دارم جلد دو رو سفارش می دممممم😂😂😂😂

عارت جدیددددد (زارت)😃😃مثلا مانگا و کمیک کشیدم🤪🤪تایمش:۱:۴۲حال...

بچه ها میخوام یادگار قدیمی رو شروع کنم.... حالا یه توضیح کوچ...

گمشده من/پارت۱۰(باکوگو) :امروز دکو برگشته دلم میخواست برم دی...

پارت ۱۳

بیب من برمیگردمپارت : 57( جونگکوک) دوسال گذشته بهترین بوکسور...

ادامه پارت یک

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط