نام رمانارباب عمارت
نام رمان:ارباب عمارت
PART:1
ویو ا.ت
داشتم دنبال کار می گشتم چون دیروز از سرکارم که توی یک کافه کار می کردم اخراج شدم چون وقتی داشتم یک نوشیدنی برای یک مشتری ببرم پام به پام گیر کرد و افتادم و نوشیدنی ریخت روی مشتری و صاحاب کارم گفت اخراجم چون یک پیشخدمت دست و پا چلفتی نمیخوان هوففف مردم از گشتن
داشتم توی خیابون راه میرفتم که یک کاغذی رو دیدم که به دیوار چسپیده بود دیدم نوشته به یک خدمتکار توی یک عمارت نیاز دارن ای ول کار جورشد به شماره که نوشته بود زنگ زدم
زنه:الو سلام بفرمایید
ا.ت:سلام برای اون اعلامیه که زدین مزاحم شدم نوشته که به یه خدمتکار نیاز دارید
زنه:بله فقط میتونم بپرسم چند سالتونه؟
ا.ت:۲۰ سالمه
زنه:خیلی هم خوب آدرستون رو بدین فردا براتون ماشین میفرستم که شمارو به عمارت بیاره
ا.ت:....(آدرس رو میگه)
زنه:خیله خب فردا ساعت۹ یک ماشین براتون میفرستم
ا.ت:باشه خداحافظ
زنه:خداحافظ
خب اینم از کارم رفتم خونه و غذا خودم و وسایلم رو جمع کردم و رفتم روی تختم و خوابیدم
فردا ساعت ۸
با آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم و به دستشویی رفتم و کارام رو کردم و اومدم بیرون صبحونه خوردم که دیدم در خونه رو زدن رفتم در خونه رو باز کردم دیدم یک مرد وایساده
مرده:سلام خانم
ا.ت:سلام
مرده:بهم گفتن بیام دنبالتون تا شمارو به عمارت ببرم
ا.ت:بله آلان میام یکم صبر کنین
رفتم چمدونم رو آوردم
ا.ت:بریم
نشستم داخل ماشین و به سمت عمارت حرکت کردیم
ویو دم در عمارت
یا خدا این عمارته یا قصره از چیزی که فکرش رو میکردم بزرگ تره در رو زدم و یک زن در رو باز کرد
آجوما:سلام عزیزم
ا.ت:سلام خانم
آجوما:بیا تا اتاقت رو بهت نشون بدم
پشت سر آجوما حرکت کردم آجوما در یکی از اتاقارو باز کرد
آجوما:اینجا اتاقته برو داخل و وسایلات رو بچین و کارات رو بکن کارات که تموم شد بیا پایین که کار داریم
ا.ت:چشم
پشمامممم این اتاق اتاق یک خدمتکاره خیلییییی بزرگ و خوشگله از خونه من بزرگتره وسایلم رو چیدم داخل کمد و یک لباس پوشیدم خب برم پایین به آجوما کمک کنم از پله ها رفتم پایین
ا.ت:آجوما کجایی(داد)
اجوما:دختر آروم باش اینجام توی آشپز خونه(خنده)
ا.ت:ببخشید(خنده)
ا.ت:خب آجوما باید چیکار کنم؟
آجوما:باید با هم دیگه برای ارباب ناهار درست کنیم قبل از اینکه از سر کار بیاد
ا.ت:باشه میتونم بپرسم اسم ارباب چیه؟ و کارش چیه؟
آجوما:اسم ارباب تهیونگ کیم تهیونگ و مافیاست بزرگ ترین مافیای جهان
ا.ت:برگاممم چه باحال
آجوما بجای این حرفا بیا ناهار درست کنیم تا ارباب نیومده(خنده)
ا.ت:باشه(خنده)
(راستی بچه ها فقط خدمتکار توی خونه آجوما با ا.ت هستن)
ویو ساعت:۱:۳۰
(شرایط:۷لایک
PART:1
ویو ا.ت
داشتم دنبال کار می گشتم چون دیروز از سرکارم که توی یک کافه کار می کردم اخراج شدم چون وقتی داشتم یک نوشیدنی برای یک مشتری ببرم پام به پام گیر کرد و افتادم و نوشیدنی ریخت روی مشتری و صاحاب کارم گفت اخراجم چون یک پیشخدمت دست و پا چلفتی نمیخوان هوففف مردم از گشتن
داشتم توی خیابون راه میرفتم که یک کاغذی رو دیدم که به دیوار چسپیده بود دیدم نوشته به یک خدمتکار توی یک عمارت نیاز دارن ای ول کار جورشد به شماره که نوشته بود زنگ زدم
زنه:الو سلام بفرمایید
ا.ت:سلام برای اون اعلامیه که زدین مزاحم شدم نوشته که به یه خدمتکار نیاز دارید
زنه:بله فقط میتونم بپرسم چند سالتونه؟
ا.ت:۲۰ سالمه
زنه:خیلی هم خوب آدرستون رو بدین فردا براتون ماشین میفرستم که شمارو به عمارت بیاره
ا.ت:....(آدرس رو میگه)
زنه:خیله خب فردا ساعت۹ یک ماشین براتون میفرستم
ا.ت:باشه خداحافظ
زنه:خداحافظ
خب اینم از کارم رفتم خونه و غذا خودم و وسایلم رو جمع کردم و رفتم روی تختم و خوابیدم
فردا ساعت ۸
با آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم و به دستشویی رفتم و کارام رو کردم و اومدم بیرون صبحونه خوردم که دیدم در خونه رو زدن رفتم در خونه رو باز کردم دیدم یک مرد وایساده
مرده:سلام خانم
ا.ت:سلام
مرده:بهم گفتن بیام دنبالتون تا شمارو به عمارت ببرم
ا.ت:بله آلان میام یکم صبر کنین
رفتم چمدونم رو آوردم
ا.ت:بریم
نشستم داخل ماشین و به سمت عمارت حرکت کردیم
ویو دم در عمارت
یا خدا این عمارته یا قصره از چیزی که فکرش رو میکردم بزرگ تره در رو زدم و یک زن در رو باز کرد
آجوما:سلام عزیزم
ا.ت:سلام خانم
آجوما:بیا تا اتاقت رو بهت نشون بدم
پشت سر آجوما حرکت کردم آجوما در یکی از اتاقارو باز کرد
آجوما:اینجا اتاقته برو داخل و وسایلات رو بچین و کارات رو بکن کارات که تموم شد بیا پایین که کار داریم
ا.ت:چشم
پشمامممم این اتاق اتاق یک خدمتکاره خیلییییی بزرگ و خوشگله از خونه من بزرگتره وسایلم رو چیدم داخل کمد و یک لباس پوشیدم خب برم پایین به آجوما کمک کنم از پله ها رفتم پایین
ا.ت:آجوما کجایی(داد)
اجوما:دختر آروم باش اینجام توی آشپز خونه(خنده)
ا.ت:ببخشید(خنده)
ا.ت:خب آجوما باید چیکار کنم؟
آجوما:باید با هم دیگه برای ارباب ناهار درست کنیم قبل از اینکه از سر کار بیاد
ا.ت:باشه میتونم بپرسم اسم ارباب چیه؟ و کارش چیه؟
آجوما:اسم ارباب تهیونگ کیم تهیونگ و مافیاست بزرگ ترین مافیای جهان
ا.ت:برگاممم چه باحال
آجوما بجای این حرفا بیا ناهار درست کنیم تا ارباب نیومده(خنده)
ا.ت:باشه(خنده)
(راستی بچه ها فقط خدمتکار توی خونه آجوما با ا.ت هستن)
ویو ساعت:۱:۳۰
(شرایط:۷لایک
- ۱۵.۲k
- ۰۷ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط