پارت سوم

پارت سوم

+جیا شی، خوشگلم، چرا انقدر زود رفتی
اروم با دستش چشمای طوسی خوشگل و درشتش که الان بی حس بودن رو بست
+میخوام تنها باشم همه برن بیرون
بعد از خروج همه افراد، دوباره رو کرد به دخترش
کی فکرشو میکرد توی اولین بوسشون یکی بی جون و سرد، و یکی دیگه هم پر از غم باشه؟
سرنوشت عجیب ترین چیزه
اگر اون روز جلو همه خواستگاری نمیکرد شاید الان خونه خودشون بودن
نامجون تا جایی بوسه رو ادامه داد که لبای سرد دختر از حرارت بدنش داغ شدن
بدون حرفی از اتاق اومد بیرون و رفت سمت خوابگاه
ولی از شدت گریه هیچی رو نفهمید، حتا ماشینی که با بالا ترین سرعت بهش زد و باعث شد پرت بشه سمت دیگه خیابون هم براش واضح نبود
همیشه قرار نیست پایان قصه ها خوب باشه، گاهی هم پایانش با جدایی همراهه
دیدگاه ها (۹)

فصل دومپارت اولکوکی ویوبعد از خروج نامجون هیونگ تنهایی از پش...

پارت دومیونگی ویونباید بزارم یادش بیاد، اگه جیا رو فراموش کن...

پارت دوم+ولی موضوع این نیستارمیا تعجب کردننامجون ویواول از ت...

پارت اولجیا، یه دختر ایرانی که منجیر بیگ هیت بودهم منجیر، هم...

My Vampire p3.2

My Vampire p8

My Vampire p9

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط