The scary heart of a master
The scary heart of a master
Part ¹⁵
لباشو شکار کردم که یهو یکی اومد داخل اتاق.......(بی حیا ها لباس هم تنشون نبوده :/ )
~اوه ب....ببخشید ارباب الان میرم (چشماشو بسته)
+وایسا ببینم
ا.ت ویو
خدمتکاره ایستاد و با بدنی لرزون برگشت به سمتمون و من پتو رو کشیدم رو خودم
+تو لخت من رو دیدی کسی حق نداره لخت منو ببینهههههه(با داد)
کوک یهوی اسلحه رو از داخل کشوی تخت در آورد و یه گلوله زد داخل پیشونی خدمتکاره
_جیغغغغغغغغغغغغغ
+براچی جیغ میزنیییی کر شدم
_چرا کشتیش اون حواسش نبود اومد داخل
+هیچ کس نباید منو لخت ببینه
_ولی ...ولی من دیدم که الانم لخت جلوم ایستادی
+تو.....شتتتتت اشکالی نداره و...ولی بقیه حق ندارن ببینن
_تو بهم میگی هرزه فکر کنم بخاطر همینه ک مشکلی نداری
+نه.....دلیلش یه چیز دیگس(آروم جوری که خودش بشنوه)
_چی گفتی ؟
+اه به تو چه الاغ پاشو لباستو بپوش و برو تو اتاقت زووووود
_باشه بابا چرا عصبی میشی .....
+ولی بین خودمون بمونه ......بدنت خیلی فاکیه(نیشخند ترسناک و جذاب)
_(سکوت و نیشخند) قراره هر شب مزشو بچشی ددی (زیر لب و آروم)
کوک همینطوری نگام میکرد و من داشتم لباسمو میپوشیدم .....بعد از چند مین رفتم توی اتاقم و...ولی عجب بدنی داره هاااا سیکس پکاش و بازو هاش....اون رون پایه لعنتیش ......و از همه مهم تر اون......(منحرفان بیشعور :/)اون لباش ...اه اصلا چی دارم میگم پوفففف خوابم میاد خیلی زیاااااد
پرش زمانی به صبح
ا.ت ویو
تو خواب ناز بودم ک حس کردم خیس شدم و تو یخچالم سریع چشمامو باز کردم دیدم کوک با یه لیوان آب که داخلش یخ بود بالا سرم ایستاده
+خیلی میخوابی .....زود باش پاشو باهات کار دارم
_پوففففف باید دوباره لباس عوض کنم
کوک رفت رو مبل جلوی کنار تختم نشست
_چ...چرا نمیری بیرون میخوام لباس عوض کنم
+میخوام دوباره بدنت رو ببینم جلو خودم لباستو عوض کن
_اوکی (از خدا خواسته)
یک فکری به سرم زد
پاشدم و لباسمو در آوردم و جلوش لخت شدم و خم شدم از داخل کشو لباس بردارم که فهمیدم داره نزدیکم میشه سریع صاف شدم و برگشتم ک بهش برخورد کردم
+چ....چرا اینقدر بدنت خوبه هوم؟!
_ اجازه نداری بهش دست بزنی مستر
+به هرچی بخوام دست میزنم
کوک دستشو دور کمرم حلقه کرد که سریع از داخل اون حلقه اومدم بیرون
_تا شب باید تحمل کنی ....الان فقط میتونی نگاش کنی همین...(نیشخند)
+هومممم پس قراره هر شب طعم بدنت رو بچشم نه ؟
_اگر اذیتم نکنی آره
+قبوله (چشمک)
کوک نشست رویه مبل و من برای اذیت کردنش رفتم نشستم رو رون پاش و خودمو تکون دادم
+معلومه میخوای اذیت کنی
_اوهوم....
لبامو نزدیک لباش کردم ولی یک سانتی متری لباش متوقف شدم و سرمو کشیدم عقب کوک
۵۰ لایک
۵۰ کامنت (نفری سه تا)
زود باشید بچه ها
یه پارت دیگه هم میزارم
Part ¹⁵
لباشو شکار کردم که یهو یکی اومد داخل اتاق.......(بی حیا ها لباس هم تنشون نبوده :/ )
~اوه ب....ببخشید ارباب الان میرم (چشماشو بسته)
+وایسا ببینم
ا.ت ویو
خدمتکاره ایستاد و با بدنی لرزون برگشت به سمتمون و من پتو رو کشیدم رو خودم
+تو لخت من رو دیدی کسی حق نداره لخت منو ببینهههههه(با داد)
کوک یهوی اسلحه رو از داخل کشوی تخت در آورد و یه گلوله زد داخل پیشونی خدمتکاره
_جیغغغغغغغغغغغغغ
+براچی جیغ میزنیییی کر شدم
_چرا کشتیش اون حواسش نبود اومد داخل
+هیچ کس نباید منو لخت ببینه
_ولی ...ولی من دیدم که الانم لخت جلوم ایستادی
+تو.....شتتتتت اشکالی نداره و...ولی بقیه حق ندارن ببینن
_تو بهم میگی هرزه فکر کنم بخاطر همینه ک مشکلی نداری
+نه.....دلیلش یه چیز دیگس(آروم جوری که خودش بشنوه)
_چی گفتی ؟
+اه به تو چه الاغ پاشو لباستو بپوش و برو تو اتاقت زووووود
_باشه بابا چرا عصبی میشی .....
+ولی بین خودمون بمونه ......بدنت خیلی فاکیه(نیشخند ترسناک و جذاب)
_(سکوت و نیشخند) قراره هر شب مزشو بچشی ددی (زیر لب و آروم)
کوک همینطوری نگام میکرد و من داشتم لباسمو میپوشیدم .....بعد از چند مین رفتم توی اتاقم و...ولی عجب بدنی داره هاااا سیکس پکاش و بازو هاش....اون رون پایه لعنتیش ......و از همه مهم تر اون......(منحرفان بیشعور :/)اون لباش ...اه اصلا چی دارم میگم پوفففف خوابم میاد خیلی زیاااااد
پرش زمانی به صبح
ا.ت ویو
تو خواب ناز بودم ک حس کردم خیس شدم و تو یخچالم سریع چشمامو باز کردم دیدم کوک با یه لیوان آب که داخلش یخ بود بالا سرم ایستاده
+خیلی میخوابی .....زود باش پاشو باهات کار دارم
_پوففففف باید دوباره لباس عوض کنم
کوک رفت رو مبل جلوی کنار تختم نشست
_چ...چرا نمیری بیرون میخوام لباس عوض کنم
+میخوام دوباره بدنت رو ببینم جلو خودم لباستو عوض کن
_اوکی (از خدا خواسته)
یک فکری به سرم زد
پاشدم و لباسمو در آوردم و جلوش لخت شدم و خم شدم از داخل کشو لباس بردارم که فهمیدم داره نزدیکم میشه سریع صاف شدم و برگشتم ک بهش برخورد کردم
+چ....چرا اینقدر بدنت خوبه هوم؟!
_ اجازه نداری بهش دست بزنی مستر
+به هرچی بخوام دست میزنم
کوک دستشو دور کمرم حلقه کرد که سریع از داخل اون حلقه اومدم بیرون
_تا شب باید تحمل کنی ....الان فقط میتونی نگاش کنی همین...(نیشخند)
+هومممم پس قراره هر شب طعم بدنت رو بچشم نه ؟
_اگر اذیتم نکنی آره
+قبوله (چشمک)
کوک نشست رویه مبل و من برای اذیت کردنش رفتم نشستم رو رون پاش و خودمو تکون دادم
+معلومه میخوای اذیت کنی
_اوهوم....
لبامو نزدیک لباش کردم ولی یک سانتی متری لباش متوقف شدم و سرمو کشیدم عقب کوک
۵۰ لایک
۵۰ کامنت (نفری سه تا)
زود باشید بچه ها
یه پارت دیگه هم میزارم
- ۲۵.۳k
- ۱۲ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط