پارت چهارم

پارت چهارم

مینا : اما اخه چرا؟! من که پروندم کامله و تو کارم حرفه ایمم
تهیونگ: از شما حرفه ایی تر رو دارم پس نیاز ندارم
مینا: تروخدا تهیونگ من به کار نیاز دارم لطفا
تهیونگ: ما اینجا برای شما ی کار داریم
مینا: هر چی باشع قبوله ..
تهیونگ: چایچی باشی و برای کارمندان چای و قهوه بیاری قبول میکنی؟!
مینا: چی؟! چایچی .. هعفف چیکار میسه کرد شرایطم ناجوره ب همینم راضیم قبوله
تهیونگ: اوک .. بفرمایید بیرون منشی راهنمایتون میکنه
مینا: باش .😐 ممنون

ویو مینا

واقعا خیلی تغییر کرده قبلا یکم عاشقم بود هر کاری باهاش میکردم کاری نداش ولی الان حتی میخام مخشم بزنم نمیتونم اون حتی ب صورتمم نگا نمیکنه سرد تر شدهه هعففف 🚶‍♀

منشی: بفرمایید اینم از آشپزخونه .. لطفا برای اتاق رئیس قهوه و برای کارمندا چایی سرو‌کنین برا منم نسکافه
مینا : چشم😊😒

باورم نمیشه خدااا تاوان کدوم گناعامه هععففف حالا بیا برا این همه آدم چای و قهوه درست کن هعففف بهترعه برم سر کارم روز اول گند نزنم اینا فقط بخاطرعه عمل مامان میکنم تا زود خوب شه وگرنه ی لحظه هم تحملشون نمیکردم🚶‍♀

شب *

شب شد و رفتم خونه حقوق امروزمو گرفتم از امروز ب بعد هم همرله کارمندا آخر ماها میگیرمم واقعا از حق نگذریم تهیونگ جذاب تر شده همون بچه سوسول و زشت نیس البته انقدرام زشت نبود شاید ب چشم من نمیومد ..



(گایزز بعد مدت ها برگشتمم فیک جدید نوشتم و چهار پارت آپ کردم شرمنده چن وقت نبودم ولی برگشتم حمایت کنین امید وارم خوشتون بیاد لایک و‌کامنت تا پارت بعدی بای :)
دیدگاه ها (۱۳)

پارت پنجمدو هفته بعد +&ویو مینا دو هفته میشه اینجام ولی هر س...

پارت ششمویو مینا چن هفته اس ی شرکت پیدا کردم و توش کار میکنم...

پارت سوم «*۱۰سال بعد*»ویو ته بعد اون روز نحس خیلی تلاش کردم ...

پارت ۲رفتم خونه واقعا درک نمیکنم اون که با همه پسرا خوبه و ب...

پارت ۱۳ فیک دور اما آشنا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط