ددیجذابمن

#ددی_جذاب_من

پارت ۳۸

+عشقم ناراحت نباش دیگه

_نیستم

برش زمانی به صبح روز بعد
از زبان کوک:
برگشتیم سئول رفتم عمارت خودمون تا از مامان بابام خدافظی کنم لونا که همش گریه میکرد و همش خودشو مینداخت تو بغلم اینو چیکار کنم با هر قطره اشکی که میریخت انگار تیر میزدن به قلبم ولی زود بر میگردم با کمک لونا و بابام و عموم

_جونکوکی

+جونم بیبی

_قول میدی اتفاقی برات نیفته

+قول میدم تو هم قول میدی در نبود من دیگه اینقدر گریه نکنی

_نه نمیتونم الکی بهت قول بدم

+ای بابا فک کن من هنوز یه پسر عموی گند اخلاق که میشه اذیتت میکرد هستم و همونی که مث سگ ازش بدت میومد

_(خنده)

+قول بده

_قول میدم گریه نکنم من که آنچنان وکیل خوبی نیستم می‌دونی که تازه کارم ولی تمام سعیمو میکنم زود تر بیاریمت بیرون

+به عشقم اعتماد دارم مطمئنم که این کارو می‌کنی


بوسه ای به لبام زد خواستم جدا شدم که کمرمو گرفت و محکم تر بوسیدم محکم بغلم کرد و لبامو میخورد از هم جدا شدیم خدافظی کردیم و اون رفت بهش قول دادم گریه نکنم ولی اشکام خود به خودت از چشام سرازیر میشدن که دیدم بابام و عموم اومدن پیشم سریع اشکامو پاک کردم

&نگران نباش زیاد اونجا نمی‌مونه عزیزم

بابای کوک:اره دخترم با هم دیگه سه تایی درش میاریم از اونجا نگران نباش

_مرسی

هر دوشونو بغل کردم‌....



سه ماه بعد:
الان سه ماه از نبود کوک میگذره اوایل زیاد گریه میکردم ولی دیگه عادت کردم بعضی وقتا شبا هم نمی‌خوابم و پر تلاش کار میکنم تا جونکوک زود تر بیاد بیرون هر هفته میرم ملاقاتش و میبینمش و با هم کلی حرف می‌زنیم حتی نگهبان های اونجا هم از دستمون کلافه شدن و به عشق ما تعجب میکنن که چقدر همو دوست داریم مث امروز که الان روبه روش نشستم و دارم باهاش حرف میزنم

+عشقم

_جونم

+ببینم کارا چطور پیش می‌ره

_نگران نباش تا چند ماهه دیگه میای بیرون

+چییییی چن ماه دیگه بابا دمت گرم تو دیگه کی هستی چقدر زود من دو سال حبس داشتم

_دیگه نداری با کمک بابا و عمو دیگه نداری

+خیلی دوستت دارم

_منم دوستت دارم یه خبر خیلی خوب هم برات دارم ولی دلم نمی‌خواد الان بهت بگم...
دیدگاه ها (۱)

#ددی_جذاب_من پارت ۳۹_ خب عزیزم یه خبر خوب دارم برات ولی الا...

#ددی_جذاب_من پارت اخرپنج سال بعدکوک از زندان اومد بیرون و ب...

#ددی_جذاب_من پارت ۳۷_جونکوک+جانم_امروز هی چند بار خواستم زنگ...

#ددی_جذاب_من پارت ۳۶صبح روز بعداز زبان لونا:از خواب بیدار ش...

𝐌𝐲 𝐛𝐫𝐨𝐭𝐡𝐞𝐫'𝐬 𝐟𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝_𝐏𝐚𝐫𝐭³ دسستم رو گذاشتم روی دستش که مث چی...

𝐌𝐲 𝐛𝐫𝐨𝐭𝐡𝐞𝐫'𝐬 𝐟𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝_𝐏𝐚𝐫𝐭 ¹⁰ ( یک هفته بعد ) « ویو سوجین » سو...

my baby girlPart;۳۰season:۲________________________________(...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط