فروشنده عشق
فروشنده عشق
part④⑦
تهیونگ: چیشده هیونگ چرا استرس داری؟ ا/ت کجاست
جیهوپ: بچه ها ا/ت رو گم کردم هرچیم بهش زنگ میزنم گوشیش خاموشه
هِیونگ: یعنی چی چطور گمش کردی مگه وسیلست ادم به اون گندگی چطور گم شد؟
جیهوپ: به محض ورودمون یه جمعیت زیادی که فکر کنم بند موزیک بودن پشتمون اومدن و ماهم یدفعه دستامون از هم جدا شد وقتی به خودم اومد دیدم نیست
جونگ کوک: باشه بچه ها اروم باشید هرکدوم یجارو بگردید بلاخره پیداش، میکنیم
ته: حق با جونگ کوکه، من و هیسونگ بیرون و پارکینگو میگردیم، جونگ کوک تو و هِیونگ استیج و سر میزای بقیه و سرویس بهداشتیارو بگردید جیهوپ توهم برو طبقه بالا اتاقای بارو بگرد اگه نبود میریم دوربینارو چک میکنیم
جیهوپ: باشه پس بریم
ویو ا/ت:
سعی داشتم اون پسره رو از خودم جدا کنم ولی بدجوری مست بودو ول کن نبود منم با زانوم زدم تو ناکجا ابادش که فکر کنم دیگه تو خوابش ببینه پدر بشه
از فرصت استفاده کردم و دویدم چشمم خورد به پله ها و رفتم طبقه بالا در اتاق اولو که باز کردم دوتا دختر و پسر بودن که وضعیت خوب نبود سریع بستم دومیو که باز کردم دوتا پسر رو کار بودن سومیو باز کردم یکی داشت لباس عوض میکرد و بلاخره چهارمی خالی بود رفتم تو اتاق و نشستم رو مبل
هوفففف امشب چقدر همه دست بکارن همه جا پر بود مردم تا اینجارو پیدا کردممم
واییی الان جیهوپو چطور پیدا کنم؟ اهااا بزار زنگ بزنم
گوشیمو از کیفم در اوردم که فهمیدم شارژش تموم شده و خاموشه
اه ریدم تو این شانسسسس
بزار این کمدارو بگردم شاید شارژر پیدا کنم
همینطور مشغول گشتن بودم که یهو در باز شد سریع سرمو اوردم بالا که....
شرایط پارت بعد👇🏻
لایک: 45
کامنت: 50
part④⑦
تهیونگ: چیشده هیونگ چرا استرس داری؟ ا/ت کجاست
جیهوپ: بچه ها ا/ت رو گم کردم هرچیم بهش زنگ میزنم گوشیش خاموشه
هِیونگ: یعنی چی چطور گمش کردی مگه وسیلست ادم به اون گندگی چطور گم شد؟
جیهوپ: به محض ورودمون یه جمعیت زیادی که فکر کنم بند موزیک بودن پشتمون اومدن و ماهم یدفعه دستامون از هم جدا شد وقتی به خودم اومد دیدم نیست
جونگ کوک: باشه بچه ها اروم باشید هرکدوم یجارو بگردید بلاخره پیداش، میکنیم
ته: حق با جونگ کوکه، من و هیسونگ بیرون و پارکینگو میگردیم، جونگ کوک تو و هِیونگ استیج و سر میزای بقیه و سرویس بهداشتیارو بگردید جیهوپ توهم برو طبقه بالا اتاقای بارو بگرد اگه نبود میریم دوربینارو چک میکنیم
جیهوپ: باشه پس بریم
ویو ا/ت:
سعی داشتم اون پسره رو از خودم جدا کنم ولی بدجوری مست بودو ول کن نبود منم با زانوم زدم تو ناکجا ابادش که فکر کنم دیگه تو خوابش ببینه پدر بشه
از فرصت استفاده کردم و دویدم چشمم خورد به پله ها و رفتم طبقه بالا در اتاق اولو که باز کردم دوتا دختر و پسر بودن که وضعیت خوب نبود سریع بستم دومیو که باز کردم دوتا پسر رو کار بودن سومیو باز کردم یکی داشت لباس عوض میکرد و بلاخره چهارمی خالی بود رفتم تو اتاق و نشستم رو مبل
هوفففف امشب چقدر همه دست بکارن همه جا پر بود مردم تا اینجارو پیدا کردممم
واییی الان جیهوپو چطور پیدا کنم؟ اهااا بزار زنگ بزنم
گوشیمو از کیفم در اوردم که فهمیدم شارژش تموم شده و خاموشه
اه ریدم تو این شانسسسس
بزار این کمدارو بگردم شاید شارژر پیدا کنم
همینطور مشغول گشتن بودم که یهو در باز شد سریع سرمو اوردم بالا که....
شرایط پارت بعد👇🏻
لایک: 45
کامنت: 50
- ۱۳.۵k
- ۳۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط