انسان ها عجب هستم گاه هم ر

انسان هاى عجيبى هستيم، گاهى هم كَر
مى شويم هم كور... نمى بينيمشان، نمى شنويمشان...
بعضى از آدمهاى اطرافمان را مى گويم،
آدم هايى كه كَم نمى گذارند برايت...
آنهايى كه حضورشان بيصداست، بدون توقعى
هوايت را دارند، به پاى درد و دل هايت مى نشينند،
اشك هايت را پاك مى كنند، دلت گرم مى شود به بودنشان، اما بودنشان برايت عادى مى شود
و تكرارى...
ديگر دغدغه اى براى از دست دادنشان ندارى،
خيالت از بابتِ بودنشان راحت است،
اهميتى نمى دهى به بودنشان، به اشك هايشان،
به درد و دل هايشان... روزى كه از اين روزگار
به تنگ آمدند، از اينكه حضورشان تكرارى است جان به لب شدند، آرام و بيصدا مى گذارند
و مى روند...
روزى مى رسد كه در كوچه و پس كوچه هاى زندگى ات جاى خاليشان عذابت مى دهد،
و آنوقت است كه ميفهمى،
ميفهى داشتن آدمهايى كه تورا براىِ خودت
دوست دارند
مى ارزد به فوج فوج آدمهايى كه براى نيازشان
دوستت دارند...



╭━═━⊰✹♡✹⊱━═━╮
Baran❤
دیدگاه ها (۱)

دیوانه نیست ،زنی که صبح هابه آفتاب به آینهبه عکس روی دیوار ...

تو خود دردی و درمان نیز هم ...#جذاب #زیبا #بینظیر

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط