Part

Part5

روی تخت خوابوندتم
دکتر : دخترم از یک تا ده دردت چقدره ?
به اون نگاه کردم خیلی نگران بود نمیخواستم نگران تر بشه بااینکه خیلی درد داشتم گفتم
+عاام من ...دردم ..خب.. من خوبم ( درد از صدام مشخص بود)
دکتر فهمید و گفت:  همگی برین بیرون
کوک من و مون میکردو گفت : نمیشه من بمونم
دکتر : نه همه بیرون منتظر باشید
باشه ای گفت و رفت
دکتر : الان بگو از یک تا ده دردت چقدره?
+ (بغضم ترکید ) 11
زدم زیر گریه

((جونگ کوک ))
بهم گفتن برم بیرون ولی موقع رفتن در رو نبستم و فقط تظاهر کردم که رفتم
با شنیدن عددی که گفت دلم ریخت با شنیدن بغضش بغض کردم
جین:  پسر تو خوبی? 
جیمین : کوکی چته?
× هیییس گوش کن
ناله هاش از درد رو میشد واضح شنید معلوم بود دستشو رو دهنش گذاشته بود تا صداش در نیاد
بغضم ترکید و ناخوداگاه اشک ریختم
ته : کوک تو واقعا چه مرگته ? داری برای دختری که دو ساعت بیشتر نیست که باهاش اشنا شدی گریه میکنی?
× تهونگ نمیدونمم نمیدونم چم شده اما احساس میکنم اون بهم ارامش میده یعنی حسش بهم منتقل میشه لعنتی چطور بگم من انگار اونو همیشه حس میکردم و حالا انگار واقعا منبع اون حس همین ا/ت ست
شوگا: این خل شده بابا
× نه شوگا تو نمیدونی..
شوگا : میدونم عاشقش شدی و سرشو انداخت و رفت
دیدگاه ها (۳)

یعنی چی شوکه شده بودم با این حرفش قلبم وایسات و یه لحظه نفس ...

Part6((ا/ت))+ لیسوووویااااا بدوووووو دیگه الان فیلم شروع میش...

((ا/ت))از ماشین پیادم کردو دوباره منو تو بغلش بلند کرد . لعن...

Part4تا خواست حرفی بزنه به ماشین رسیدیم که با نگاهای سرشار ا...

عشق چیز خوبیه پارت ۱۱که یهو پدر لوسیفر اومد و تفنگ رو سمت من...

𝐌𝐲 𝐛𝐫𝐨𝐭𝐡𝐞𝐫'𝐬 𝐟𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝_𝐏𝐚𝐫𝐭³ دسستم رو گذاشتم روی دستش که مث چی...

فیک(خواهر ناتنی من) پارت۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط