.چشم بگشای که رقص گل سرخ از پی تابش نوربر تن موسم صبحخبر از ...

.‍ صبح... خوب شدن حال دلست... با چشمانی... که روزم را..."بخی...

من به قربان خُداچون که مرا غمگین دیدبهر خوشحالی مندر دلــــم...

.مُهم نیست که شانه هایَت تجسم است..؛و آغوشت خیالهمه یادت این...

﮼ ز تمام بودنی‌ها ، تو یکی از آنِ من باش ...نه چون باید ، که...

فرصتی نبود .لحظه اش رسیده بود که باز هم چشم های تو را ببینم ...

🍁با هر قلمی به هر زبانی از غصه نوشتن ، حال تن زخمی را دارد ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط