دلخوش به فانوسم مڪن اینجا مڪَرخورشید ندارد ؟در دل من چیزی استمثل یک بیشه نور،مثل خواب دم صبحو چنان بیتابم که دلم میخواهد بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوهدورها آوایی است که مرا میخواند✨